نگاهی به بازنمایی جزئیات عاشقانه و لحظات واقعی ملموس در سریال «بامداد خمار» | بوی خوش زندگی
به گزارش تیکاگو به نقل از فیلم نیوز
«بامداد خمار» در این 9 قسمت با استقبال بسیار زیادی روبهرو شده. درست است بخش مهمی از این جذابیت به رمان فتانه حاجسیدجوادی برمیگردد اما بازنمایی جزئیات و ظرافتها به قدری اهمیت دارد که نمیتوان نادیدهاش گرفت. نرگس آبیار در این سریال، از جذابیت رمان مدد گرفته اما با وسواس زیاد آن را به اثری منحصربفرد تبدیل کرده است. آبیار در «بامداد خمار»، دست روی بازنمایی موقعیتها و احساساتی گذاشته که همه ما به نحوی با آن روبهرو بودهایم. شاید علت اصلی استقبال از سریال این باشد که ذهنمان را با خاطرههایی گره میزند که خیلی وقت است از آنها فاصله گرفتهایم. انگار همزمان با محبوبه، ما هم سری به صندوقچه خاطراتمان میزنیم و به لحظاتی میرسیم که روزگاری تجربهاش کردهایم.
به گزارش فیلمنیوز، آنچه در بازنمایی «بامداد خمار» بیشتر از همه جذابیت دارد، توجه نرگس آبیار به همین جزئیات است؛ جزئیاتی که انگار از زندگی تکتک ما الگو برداشته و آنقدر نزدیک و صمیمی است که نمیشود آنها را با تمام وجود درک نکرد.
خاطرهبازی با صندوقچه | همهی آنهایی که رمان «بامداد خمار» را خواندهاند میدانند که رحیم با تمام عشق و علاقهای که به محبوبه دارد نهایتا چه بلاهایی به سر او میآورد، اما ما در ابتدای این سریال با صندوقچهای بسیار زیبا مواجه میشویم که تمام اسرار عاشقانه محبوبه را تا پیری در خودش جا داده است. محبوبه از رحیم آسیب دیده اما تمام نمادهای عشق او را با دقت حفظ کرده است. او حتی از قید گردنبند و موهای سر فردی که بعدتر زندگیاش را به آتش کشیده، نگذشته و همه را به خاطر احترام به عشقی که روزگاری داشته، حفظ کرده است. گرچه این روزها چنین اتفاقهایی عجیب به نظر میرسد اما خاطرهبازها خوب میدانند چنین گنجینهای تا چه حد میتواند ارزشمند باشد و ارزش بسیار باشکوه به تصویر کشیده شده است.
خواندن یواشکی نامههای عاشقانه هم جز لحظات ناب «بامداد خمار» است.
نامهی عاشقانه | لذت دریافت نامه عاشقانه و تلاش برای پنهان کردنش از جمله اتفاقهایی است که هنوز هم برای خیلیها ریشه در خاطرههای شیرین گذشته دارد. محبوبه کاغذی را که شعر «دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را…» با خط خوش رحیم در آن نقش بسته بارها و بارها باز میکند و میخواند. محتوای کاغذ همان است اما انگار در هر بار خواندن، حسی جدید به خواننده القا میشود. محبوبه از ترس اینکه کسی کاغذ را ببیند به دنبال مخفیگاه میگردد و نهایتا به گوشهی آستری بالای صندوقچه میرسد. با وسواس، شکاف کنار آن را پیدا میکند و کاغذ را در آن مخفی میکند اما بلافاصله آن را از مخفیگاه در میآورد و دوباره باز میکند و میخواند. در آن لحظه انگار آن کاغذ با محتوایش ارزشمندترین دارایی دنیاست و آبیار این حس را بسیار دقیق منتقل کرده است.
سکانس نامه نوشتن بصیر و دلاشوب شدن نازنین هم جذاب از کار درآمده است.
شک و سکوت | در ابتدای قسمت نهم «بامداد خمار»، میبینیم که نازنین با بازی لاله اسکندری روی تخت پشت سر بصیرالملک نشسته است و بافتنی میبافد. بصیرالملک درحال نوشتن نامه است. نازنین به رفتار شوهرش شک کرده اما نمیتواند چیزی بروز دهد. فقط نگاهش میکند و میبافد و ما به عنوان مخاطبان سریال میفهمیم چه غوغایی در دلش است. این موقعیت با ظرافت بسیار زیادی شکل گرفته و در ادامه وقتی وصل میشود به سکانس بازگشت بصیرالملک از قرار ملاقات با زن جوان، معنای عمیقتری پیدا میکند. نازنین در پایان این سکانس کماکان قربان و صدقه بصیرالملک میرود اما همه میدانیم به ماجرا واقف است و صرفا دارد آگاهیاش را انکار میکند تا حرفی از آن به میان نیاورد و بتواند شأنش را حفظ کند.
دید زدنهای یواشکی | یکی از قسمتهای جذاب «بامداد خمار» جایی است که شوهر نزهت از اصلان دعوت کرده بیاید تا محبوبه یواشکی آن را ببیند. محبوبه و نزهت پشت پنجره قایم میشوند و بلافاصله پس از دیدن او شروع به صحبت دربارهاش میکنند. نزهت آنقدر از اصلان خوشش میآید که عنان از دست میدهد و بلند بلند از جذابیتش حرف میزند و بعد هم ریسه میرود و از خنده روی زمین میافتد. این سکانس هم به قدری ملموس و واقعی است که انگار هزاربار تجربهاش کردهایم.
نرگس آبیار در بازنمایی خوشی خانوادههای سنتی موفق عمل کرده است.
حال خوش پس از مهمانی | جدای از فضای عاشقانه سریال، آنچه باعث شده بسیار ملموس به نظر برسد، بازنمایی لحظاتی است که در دورهمیهای خودمانی همین حالا هم تجربهاش میکنیم. در قسمت نهم وقتی زنان خانواده دستهجمعی از مهمانی خانهی عطاالدوله به خانه برمیگردند، همه با همان لباسهای مهمانی گوشهی مهمانخانه ولو میشوند، پاها را دراز میکنند و درباره آنچه در آن مهمانی گذشته حرف میزنند و میخندند. در این بین سینی چای هم به میان میآید و انگار هیچکس به فکر عوض کرد لباس و رفتن به مرحله بعد نیست. چون در آن لحظه فقط باید درباره آن مهمانی حرف زد و دیگر هیچ.
«بامداد خمار» به کارگردانی نرگس آبیار، دوشنبهها در پلتفرم «فیلمنت» منتشر میشود.





