احتمالاً برای شما هم پیشآمده است که در لحظاتی از زندگیتان به گذشته نگاه کنید و از خودتان بپرسید: «اگر در لحظه X تصمیم دیگری میگرفتم، زندگیام چه شکلی میشد؟». اگر زیاد این سوال را از خودتان میپرسید، حتما باید کتاب کتابخانه نیمهشب نوشته مت هیگ را بخوانید. نویسنده این کتاب در قالب داستانی هیجانانگیز و تخیلی، با ما دربارهی فرصتهای ازدسترفته، پشیمانی و معنای واقعی زندگی صحبت میکند همچنین سعی دارد مخاطب را با کتابهای نوشتهنشده زندگی روبهرو کند. اگر میخواهید اطلاعات بیشتری درباره کتاب کتابخانه نیمه شب کسب کنید و ببینید که آیا ارزش خواندن دارد یا خیر، حتما تا انتهای این مطلب با ما همراه باشید.
شناسنامه کتاب کتابخانه نیمه شب
عنوان کتاب: کتابخانه نیمهشب
نویسنده: مت هیگ
مترجم (پیشنهاد کاربران): امین حسینیون
ناشر: ثالث
تعداد صفحات: ۴۲۳
«آدمها هم مثل شهرند. نمیشود بهخاطر چند بخش کمتر جذابشان، بهکل آنها را کنار گذاشت. شاید در جایی سکونت دارند که آدم خیلی ازشان خوشش نمیآید، مثلاً حومه شهر و کوچههای فرعی تاریک و خطرناک، اما بخشهای خوبی هم دارند که حضور در آنها را ارزشمند میکند.»
خلاصه کتاب کتابخانه نیمهشب
کتابخانه نیمهشب، داستان زندگی دختری به نام نورا را روایت میکند که ناامیدی و افکار منفی همه وجودش را فرا گرفته است و قصد دارد خودکشی کند. اما درست جایی در میان برزخ زندگی، نوری به زندگی او تابیده میشود؛ نورا به کما میرود و از این طریق، وارد کتابخانهای اسرارآمیز میشود. در این کتابخانه، بینهایت کتاب وجود دارد که هر کدام از آنها نشاندهنده زندگی متفاوتی است که اگر تصمیمهای متفاوتی میگرفت، میتوانست داشته باشد.
نورا این کتابها را میخواند و از این طریق زندگیهای متفاوتی را تجربه میکند. در یکی از این کتابها، او دانشمند است و در دیگری با عشق زندگیاش ازدواج کرده است. او حتی زندگی بهعنوان ستارهی موسیقی را هم تجربه میکند. با وجود تجربه زندگیهای متنوع، او در نهایت به این نتیجه میرسد که هیچ زندگی کاملی وجود ندارد و خوشبختی واقعی در لحظهی حال را زندگی کردن، نهفته است.
آیا این کتاب برای شما است؟
اگر زیاد درباره گذشته نشخوار فکری دارید و دائماً تصور میکنید اگر جور دیگری تصمیم گرفته بودید، احساس خوشبختی بیشتری میکردید، حتما کتابخانه نیمهشب را بخوانید. همچنین، اگر به داستانهای فانتزی و تخیلی علاقه دارید، قطعا از مطالعه این کتاب لذت خواهید برد. بهعلاوه، از آنجایی که کتابخانه نیمهشب متن روان و داستان سادهای دارد، برای نوجوانان و جوانانی که به موضوعات خودشناسی علاقه دارند، میتواند گزینه مناسبی باشد.
بخشهایی از کتاب جریانهای پنهان خانوادگی
«اگه هدفت رسیدن به چیزی باشه که با ذاتت در تضاده، همیشه شکست میخوری. هدفت باید این باشه که خودت باشی، که مثل خودت رفتار کنی و به نظر برسی و فکر کنی، که حقیقیترین نسخه خودت باشی. از خودتبودن استقبال کنی، تشویقش کنی، دوستش داشته باشی، برای رسیدن بهش سخت تلاش کنی، وقتی هم کسی مسخرهش میکنه یا بهش دهنکجی میکنه، محل نذاری. شایعات بیشترشون در واقع حسادتن و فقط ظاهرشون رو تغییر دادن. سرت رو بنداز پایین و استقامتت رو حفظ کن.»
«هیچ زندگیای وجود نداره که توش بتونیم تا ابد غرق شادی محض باشیم. تصور اینکه چنین زندگیای وجود داره، فقط باعث میشه توی زندگی فعلیمون بیشتر احساس غم کنیم.»
«برتراند راسل مینویسد: ترس از عشق همان ترس از زندگی است و کسی که از زندگی بترسد مردهای بیش نیست. »
درباره نویسنده کتاب
مت هیگ، نویسنده و روزنامهنگار انگلیسی است که در سال ۱۹۷۵ در شفیلد متولد شد. او دانشآموخته رشته زبان انگلیسی و تاریخ در دانشگاه هال بوده و تاکنون آثار داستانی و غیر داستانی زیادی را نوشته است. او در سن ۲۴ سالگی به افسردگی شدید و اختلال هراس دچار شد. این دو مشکل تأثیر عمیقی بر زندگی او گذاشت و باعث شد که پس از شکست افسردگی، تجربیات خود درباره سلامت روان را در کتابی تحت عنوان «دلایلی برای زنده ماندن» منتشر کند. علاوهبر این، مت هیگ کتابهای پرفروش دیگری مثل «چگونه زمان را متوقف کنیم» و «انسانها» را نیز نوشته است. آنچه آثار او را از سایر نویسندهها متمایز میکند، روایت صمیمانه و امیدبخش او از زندگی، بحرانها و انتخابها خواهد بود. او سابقه فعالیت در حوزه ادبیات کودک را هم دارد.
کتابخانه نیمهشب، جایی برای بازنویسی سرنوشت!
کتابخانه نیمه شب، داستانی فانتزی و جذاب، درباره تأثیر تصمیمهای کوچک بر مسیر زندگی ما است. هر چند که این کتاب از نظر ادبی چندان درخشان و در بعضی بخشها ممکن است لحن کتابهای انگیزشی را به خود بگیرد. بااینحال بهخاطر داستان جذابش، همچنان برای بسیاری از اهالی ادبیات جذابیت دارد. درصورتیکه قبلا این کتاب یا سایر آثار مت هیگ را خواندهاید، حتما در بخش نظرات تجربه خود را با ما بهاشتراک بگذارید.