تیکاگو‌

محاصره ژئواکونومیک؛ از «تخریب خلاق» ترامپ تا «جاده ترامپ» در قفقاز

به گزارش تیکاگو به نقل از اقتصاد آنلاین

به گزارش اقتصادآنلاین، امیررضا اعطاسی، کارشناس ارشد مهندسی و مدیریت ساخت طی یادداشتی نوشت: 

وحشت از رکود در آمریکا؛ چرا حرکت بعدی فدرال رزرو یک قمار پرریسک برای سرمایه‌گذاران جهانی است؟

ما سال‌ها در تهران بر روی نقشه‌ها خط‌کش گذاشتیم و با تکیه بر کوتاه‌ترین مسیر وصل‌کننده شرق به غرب، خود را بی‌رقیب پنداشتیم. اما واقعیت بازار این است که سرمایه، مسیر‌های امن، ارزان و دارای تضمین حقوقی را انتخاب می‌کند، نه لزوماً کوتاه‌ترین مسیر فیزیکی را. توافق TRIPP با ایجاد یک کریدور ۴۳ کیلومتری در جنوب ارمنستان تحت مدیریت کنسرسیومی آمریکایی با اجاره ۹۹ ساله، عملاً ایران را از معادله ترانزیت انرژی و کالا در حوزه خزر و قفقاز حذف کرد.

این یادداشت، نه یک بیانیه سیاسی، بلکه یک «ترازنامه اقتصادی» است از آنچه از دست داده‌ایم و هزینه‌های سنگینی که در زمستان ۱۴۰۴ خواهیم پرداخت.

پرده اول: اقتصاد سیاسی «جاده ترامپ»؛ حذف رقیب با ابزار بازار

کریدور TRIPP (که پیش‌تر دالان زنگزور نامیده می‌شد) یک پروژه صرفاً جاده‌ای نیست؛ بلکه یک پلتفرم اقتصادی چندوجهی است که مستقیماً درآمد‌های ارزی و جایگاه استراتژیک ایران را هدف قرار داده است.

ایران پتانسیل کسب درآمد سالانه ۵ تا ۱۰ میلیارد دلار از ترانزیت کالا در مسیر شرق-غرب را داشت. با عملیاتی شدن TRIPP و اتصال آن به «کریدور میانی» (Middle Corridor)، جریان کالای چین و آسیای مرکزی به اروپا، ایران را دور می‌زند. کنسرسیوم آمریکایی با تضمین امنیت و ارائه تعرفه‌های رقابتی (که به دلیل حذف ریسک تحریم‌ها ممکن شده است)، مزیت رقابتی مسیر ایران را خنثی کرده است.

بخش خطرناک‌تر این توافق برای اقتصاد ایران، بستر حقوقی و امنیتی آن برای عبور خطوط لوله گاز ترکمنستان و قزاقستان به اروپاست (Trans-Caspian Pipeline). ایران سال‌ها تلاش داشت تا با قرارداد‌های سوآپ (Swap)، خود را در بازار انرژی منطقه حفظ کند. اما با تضمین امنیت TRIPP توسط ایالات متحده، مسیر انتقال انرژی خزر به ترکیه و اروپا بدون نیاز به زیرساخت‌های فرسوده ایران هموار می‌شود. این یعنی صفر شدن شانس ایران برای تبدیل شدن به هاب انرژی منطقه.

پرده دوم: تراز تجاری منفی و چک برگشتی شرق

سیاست «نگاه به شرق» که به عنوان راهبرد جایگزین برای مقابله با تحریم‌ها معرفی می‌شد، در ترازوی آمار و ارقام اقتصادی، مردود شده است. عضویت در شانگهای (SCO) و بریکس (BRICS) تا کنون فاقد خروجی ملموس مالی برای ایران بوده است.

داده‌های گمرکی هفت ماهه اول سال ۲۰۲۵ نشان می‌دهد که تجارت غیرنفتی ایران با چین (بزرگترین شریک تجاری) با کاهش حدود ۹ درصدی در ارزش مواجه شده است. چین به عنوان یک «سرمایه‌گذار محتاط»، منافع تریلیون دلاری خود با آمریکا و اروپا را به خطر نمی‌اندازد. در حالی که ما دلخوش به قرارداد ۲۵ ساله بودیم، پکن سرمایه‌گذاری‌های زیرساختی خود را به سمت کشور‌های عربی خلیج فارس و کریدور میانی (رقیب ایران) هدایت کرده است.

وعده‌هایی نظیر «دلارزدایی» و سیستم‌های پرداخت جایگزین (BRICS Pay)، در عمل نتوانسته‌اند مشکل نقل و انتقال ارز برای تجار ایرانی را حل کنند. فقدان عضویت در FATF و تحریم‌های ثانویه، باعث شده تا حتی بانک‌های کشور‌های دوست (مانند روسیه و چین) از تامین مالی پروژه‌های حیاتی ایران (نظیر تکمیل راه‌آهن رشت-آستارا) خودداری کنند. نتیجه این است که عضویت در این سازمان‌ها، تبدیل به یک «چک بی‌محل» شده است؛ پرستیژ سیاسی دارد، اما نقدینگی اقتصادی ایجاد نمی‌کند.

پرده سوم: ورشکستگی انرژی؛ زمستان ۱۴۰۴ و زیان ۴ میلیارد دلاری

انزوای خارجی و عدم دسترسی به تکنولوژی و سرمایه، مستقیماً به بحران تولید در داخل منجر شده است. زمستان ۱۴۰۴، نقطه تلاقی ناترازی انرژی و زیان‌های کلان صنعتی است.

طبق گزارش‌های فنی، ناترازی گاز در زمستان امسال به عدد وحشتناک ۳۰۰ میلیون مترمکعب در روز خواهد رسید.۹ این کسری ناشی از عدم سرمایه‌گذاری در فشارافزایی پارس جنوبی است؛ پروژه‌ای که نیازمند ۲۰ میلیارد دلار سرمایه و تکنولوژی کمپرسور‌های غول‌پیکر است که تنها در اختیار شرکت‌های غربی (توتال و شل) بود و با خروج آنها متوقف شد.

صنعت پتروشیمی، به عنوان اصلی‌ترین منبع ارزآوری غیرنفتی، قربانی اصلی این ناترازی است. احمد مهدوی ابهری، دبیرکل انجمن صنفی کارفرمایی صنعت پتروشیمی، اعلام کرده است که قطعی گاز خوراک در زمستان، منجر به عدم‌النفع (زیان ناشی از عدم تولید) حدود ۴ میلیارد دلار می‌شود.

• متانول و اوره: تولیدکنندگان متانول و اوره در عسلویه (پتروشیمی‌های زاگرس، پردیس، و…) که خوراکشان متان است، مجبور به تعطیلی خطوط تولید می‌شوند.

• از دست رفتن بازارها: وقتی تولید قطع می‌شود، ایران بازار‌های صادراتی خود را به رقبایی مثل عربستان و روسیه واگذار می‌کند. بازپس‌گیری این بازار‌ها در شرایط تحریم، تقریباً غیرممکن و بسیار پرهزینه است.

در جدول زیر، وضعیت اقتصادی ایران در مقایسه با کریدور رقیب (TRIPP) با شاخص‌های کلان بررسی شده است:

محاصره ژئواکونومیک؛ از «تخریب خلاق» ترامپ تا «جاده ترامپ» در قفقاز

انتخاب بین «بقا» و «توسعه»

تحلیل داده‌های فوق نشان می‌دهد که اقتصاد ایران در یک «منگنه استراتژیک» گرفتار شده است. از شمال با «جاده ترامپ» دور زده می‌شویم و از داخل با «ناترازی انرژی» دست و پنجه نرم می‌کنیم.

زیان ۴ میلیارد دلاری پتروشیمی‌ها در یک فصل، تنها نوک کوه یخ است. هزینه اصلی، «حذف ایران از زنجیره ارزش جهانی» (GVC) است. کشوری که نتواند انرژی صنایع خود را تامین کند و مسیر‌های ترانزیتی‌اش توسط همسایگان دور زده شود، به تدریج به یک «جزیره اقتصادی» تبدیل می‌شود که تنها تعاملش با جهان، فروش تخفیف‌دار منابع خام برای خرید کالا‌های مصرفی است.

راهکار اقتصادی روشن است، هرچند تصمیم سیاسی آن دشوار باشد: بازگشت به میز مذاکره برای رفع تحریم‌ها، پذیرش FATF برای عادی‌سازی روابط بانکی، و جذب سرمایه‌گذاری خارجی برای نوسازی صنعت نفت و گاز. بدون این اقدامات، «جغرافیا» به تنهایی نمی‌تواند اقتصاد ایران را نجات دهد.

منبع

مطالب مشابه را ببینید!