به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، خبر گزاری ایرنا بهتازگی در قالب پروژه تاریخ شفاهی و به مناسبت نودمین سال تاسیس این آژانس خبری، گفتوگوی مفصلی را خسرو طالبزاده قائممقام و معاون خبر سابق خود انجام داده که در دو قسمت منتشر کرده است. طالبزاده متولد ۱۳۳۷ در تهران و دانشآموخته کارشناسی ارشد مدیریت فرهنگی است. او پیش از برعهده گرفتن قائممقامی و معاونت خبر ایرنا، مدیرکل چاپ و نشر و مشاور وزیر فرهنگ و ارشاد بود. بعد از آن نیز به کتابخانه ملی رفت و معاونت اسناد کتابخانه ملی را تا سال ۱۴۰۰ بر عهده گرفت. بخشهایی از گفتههای طالبزاده در این گفتوگو را برگزیدهایم که در پی میخوانید:
… قبل از اینکه ایرنا بیایم، از سال ۱۳۶۴ کار مطبوعاتی میکردم. مدتی در روزنامه اطلاعات بودم و آنجا صفحه داشتم. بعد به روزنامه کیهان رفتم. در کیهان هوایی هم مطلب مینوشتم. به هر حال، کار رسانهای و مطبوعاتی و به نوعی، کار خبرنگاری میکردم و در مطبوعات و نشریهها مخصوصا رسانههای بزرگ فعال بودم. وقتی شما در تحریریه روزنامه کیهان و اطلاعات باشید، میفهمید که کار رسانه به معنای یک نهاد بزرگ خبری یعنی چه. به همین دلیل، هنگام ورود به ایرنا احساس اینکه وارد تاریکخانهای میشوم که شناختی از آن ندارم، نمیکردم.
اصلاحات، دوران شکوفایی در عرصه مطبوعات ایران بود
بعد از دوم خرداد ۷۶ و پیروزی آقای سید محمد خاتمی در انتخابات ریاستجمهوری، اتفاق مهمی در عرصه رسانهای کشور رخ داد و ذهنیت رسانهای جامعه تغییر کرد. با توجه به شرایط آن دوره، نسلی در مطبوعات پرورش یافت که خیلی تربیتشده دانشگاهها نبود بلکه تربیتشده زیست اجتماعی جامعه فرهنگی آن دوران بود. اوایل دهه ۷۰ با بحثهای انسداد فرهنگی و معضلات و مشکلاتی که وجود داشت، نسل جوان خودش را به سمت مطبوعات، کتاب، هنر، سینما، تئاتر، موسیقی و دیگر حوزههای فرهنگی کشاند، اما استعدادهایش مجال بروز چندانی نیافت و بسیار محدود شد تا اینکه فضای پس از دوم خرداد، شرایط مورد نظر را برای آنان و همه جامعه فراهم کرد. در نتیجه، همه جوانها و نسل پرشور آن دهه به میدان آمدند و بخشی از آنها هم وارد مطبوعات شدند.
این افراد ذهنیت سینمایی، تئاتری و هنری داشتند و خیلی کلیشهای نبودند، مانند مطالبی که در دانشگاهها در مورد تیتر و لید و خبر و انواع و اقسام آن درس میدهند. فهمی فراتر از آن داشتند. این تحولات اجتماعی به اضافه تحولات رسانهای که در دهه ۷۰ اتفاق افتاده بود، جامعه را به سمت فضایی تازه و جدید رهنمون میکرد.
اگر خاطرتان باشد، آن زمانها بحثی به نام سافتنیوز (نرمخبر) مطرح شد. به همین دلیل، خبرنگاران و اهل رسانه و مطبوعات از آن فضاهای خشک و قالبهای متصلب تیتر و لید کمی فاصله گرفتند و خبر به سمت نوعی داستان، روایت و گزارشهای خیلی نرم و قصهگونه پیش میرفت. این وضعیت متاثر از تحولات دانشگاهی و علمی نبود بلکه متاثر از تحولات فرهنگی جامعه و نسلی بود که خود را در مطبوعات دوم خرداد با آن همه گستردگی و تنوع نشان داد.
به نظرم، آن زمان دوران شکوفایی در عرصه مطبوعات ایران بود. من هم درگیر این موضوع بودم و با بعضی مطبوعات و روزنامههای به اصطلاح دوم خردادی همکاری داشتم. بنابراین، وقتی از آنجا به خبرگزاری آمدم، احساس کردم در یک فضای اداری هستم، نه در فضای رسانهای. یعنی آدم بهخوبی حس میکرد ضوابط، سلسلهمراتب، شئونات، روابط و مناسباتی که اینجا وجود دارد؛ خیلی با آن فضای رسانهای تناسبی نداشت، مخصوصا برای ما که در حوزه مطبوعات بودیم و تحریریه روزنامهها و مطبوعات را هم در کیهان و اطلاعات و هم در مطبوعات دوم خرداد تجربه کرده بودیم.
تا قبل از دوم خرداد خبرگزاریها یکهتاز عرصه رسانه بودند
تا قبل از دوم خرداد، خبرگزاریها یکهتاز عرصه رسانه بودند چون هم صدای آنها صدای قوی و نیرومند بود و شنیده میشد و هم به دلیل اقتدار سازمانی و فنی، میتوانستند در جاهای مختلف، صدای غالب باشند. آن زمان، خبرگزاریها تغذیهکننده مطبوعات هم بودند. مطبوعات قبل از دوم خرداد، خبرها را خیلی نرم و ملایم منتشر میکردند تا به کسی برنخورد. اما همانطور که گفتم، دوم خرداد فضا را باز کرد. درنتیجه، آنچه تا قبل از آن به عنوان مطالب ویژه و محرمانه محسوب میشد، خیلی عادی در رسانهها و فضای رسانهای انتشار مییافت. خبرهای خیلی زیادی با این شکل منتشر میشد. کاری به درست یا غلط بودن آنها ندارم. میخواهم بگویم فضای جامعه و رسانهها خیلی متحول و دگرگون شده بود.
حمله به خوابگاه طرشت
[شما در زمان خوابگاه طرشت در ایرنا بودید؛ حادثهای که ۲۴ خرداد ۱۳۸۲ با حمله افرادی آشوبگر به سرکردگی «سعید عسگر» به خوابگاه دانشگاه علامه طباطبایی رخ داد و در آن، تعدادی از دانشجویان مصدوم و بستری شدند.] بله، آنجا خبرنگار میدانی داشتیم که لحظه به لحظه گزارش میداد. خیلی بهروز و دقیقه خبر میدادیم. سعی میکردیم از نظر محتوایی هم خودمان را به چارچوبهای فضایی و امکاناتی، یعنی شرایطی که جامعه داشت، نزدیکتر کنیم. ولی بههرحال، ایرنا مقیدات سخت اداری را هم دارد.
نظرسنجی مذاکره با آمریکا
یک نظرسنجی انجام شد که آقای (عباس) عبدی و (بهروز) گرانپایه که آن زمان، اسمشان هم مطرح شد، آن را در رابطه با مذاکره با آمریکا انجام داده بودند. آنها نظرسنجی کرده بودند که مردم ایران چقدر تمایل به مذاکره با آمریکا دارند؟ گرایش کلی این تحقیق آن بود که مذاکره باید انجام شود. نتایج آن را به وزارت کشور داده بودند و این وزارتخانه هم نسخهای از گزارش را برای خبرگزاری فرستاد. قرار بود آن را روی همان خروجی ویژه یا محرمانه منتشر کنیم؛ اما اشتباه انسانی باعث میشود به جای خروجی محرمانه، روی خروجی عادی برود.
این موضوع، به نوبه خود، مسائلی در فضای سیاسی جامعه و برای ایرنا به وجود آورد. قاضی (سعید) مرتضوی وسط آمد و چند نفر ازجمله عباس عبدی، گرانپایه و یکی از سردبیران ایرنا را بازداشت کرد.
حکم اعدام آقاجری
یکی دیگر از موضوعاتی که آن موقع اتفاق افتاد، سخنرانی هاشم آقاجری در همدان بود که به خاطر آن تا صدور حکم اعدام برای او پیش رفتند. [پوشش این خبر] خیلی سروصدا کرد. البته باز هم آن خبر را در خروجی عادی نداده بودیم؛ بلکه سخنرانی ایشان را روی همان خروجی ویژه ایرنا منتشر کردیم. منتها ظاهرا این خروجی به دست خیلی دوستان اصولگرا هم میرسید. آنها این خبر را منتشر کردند و این غائله به وجود آمد.
مشکلات تاریخی ایرنا
مشکلات ساختاری ایرنا، مشکلات تاریخی است، یعنی اصلا از زمانی که این خبرگزاری تاسیس شد، هدفش تبلیغات بود. در همان سال ۱۳۱۳ که خبرگزاری تاسیس میشود، بیشتر تحولات خارج از ایران و مناسبات آمریکا، روس و انگلیس و دیگر رویدادهای جهان است که به نوعی، وزارت خارجه ایران را درگیر میکند و دولت و حاکمیت از آن میخواهند این اخبار را رصد کند و برای مقامهای ارشد کشور بفرستد. بنابراین، وقتی آژانس پارس تشکیل شد، کارش این بود که اخبار خارجی را برای دولت جمع کند. بعدها که مقداری جلوتر رفت و بحث تبلیغات و اطلاعرسانی به مردم برای حاکمیت خیلی مهم شد، این قضیه مقداری افت کرد. با این حال، برای دولت مهم بود هم کنترل خبرهای خارجی را داشته باشد و هم برای خود در جامعه تبلیغ کند. آژانس خبرگزاری پارس کارش همین بود یعنی خبرهای خارجی را رصد کند و به نوعی کنترل افکار عمومی را در زمینه بحثهای خارجی و داخلی برعهده داشته باشد.
ایرنا فکر میکرد خبرگزاری بزرگ جهان اسلام است
بعدها همینطور تحولات اتفاق میافتد و به ایرنا میرسد. ایرنا هم اشتباه بزرگی که کرد، این بود که فکر میکرد خبرگزاری بزرگ جهان اسلام است. اصلا طراحی کعبه در آرم ایرنا یا همان خبرگزاری جمهوری اسلامی، به نوعی آن گرایش را نشان میدهد به این معنا که ما خبرگزاری ایران نیستیم بلکه خبرگزاری جهان اسلام هستیم. به تعبیر دیگر، ایرنا مدعی حاکمیت خبری یا حکمرانی خبری جهان اسلام بود. چنین نگاهی، انسان یا نهاد مربوطه را بسیار از مسائل ملی و محلی دور میکند و به او وظایف و تکلیفهایی میدهد که در قواره اینجا یا در زمره وظایف ایرنا به عنوان یک خبرگزاری ملی نیست.
اینکه تا چه اندازه بتوانید به صورت میدانی کار کنید و از وضعیت زندگی مردم و تحولاتی که اتفاق میافتد، گزارش دهید، بستگی به این دارد که چقدر خودتان را به سطح زندگی مردم اعم از اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی نزدیکتر میکنید. هرچه از این سطح دور میشوید و به جای بالاتر میروید و حتی از سطح دولت هم فراتر میروید و میخواهید منطقه یا جهان اسلام را مدیریت خبری کنید، این نگاههای بلندپروازانه، آسیبهای بزرگی به شما به عنوان یک خبرگزاری ملی در ایران میزند.
۲۵۹