به گزارش خبرآنلاین، روزنامه هم میهن نوشت:این خیانت به مسئولین است. آنان نباید گمان کنند که چنین سخنانی رافع مسئولیت و حلال مشکلات است یا نور امیدی را در دل مخاطب روشن میکند؛ درحالیکه این سخنان تکرار مکررات است و سخنانی که ناظر به واقعیت و راهگشا نباشد، هیچ کمکی به جامعه نمیکند.
در اینجا اهم نکات سخنان پنجشنبه ایشان را داخل گیومه آورده و نقد کرده و نتیجهگیری میکنیم؛ امیدواریم مجموعه ارتباطی آقای رئیسجمهور به اطلاع ایشان برسانند.
«تلاش میکنیم موانع را از سر راه تولیدکنندگان برداریم. همه مصمم هستیم که تولید در کشور را رونق بدهیم.»
مردم و مخاطبان به تلاشهای دولت کاری ندارند، بلکه دستاوردها و نتایج آن تلاشها برایشان راهگشاست. از این پس روشن بفرمایید کدام مانع برداشته شده یا کدام موانع اضافه شده است؟
«همانطوری که یکی از عزیزان گفت از یک نانوایی کوچک شروع کرده و الان توانسته صنعت نان در کشور را مدیریت کند، اگر بخواهیم میشود.»
همه از یک ایده کوچک آغاز میکنند و خیلیها هم علیرغم اینکه میخواهند، ولی شکست میخورند شما آنها را هم باید ببینید. بپرسید که چرا خیلیها وارد این میدان نمیشوند و ارز و طلا میخرند؟ اقتصاد را نمیتوان ارادهگرایانه حل کرد. باید به اصلاح ساختارها پرداخت. قرار نیست دولت به مردم روحیه خیالی دهد، شما بستر فعالیت را آماده کنید مردم با سرمایههایشان مثل چشمه جوشان از زمین بیرون میآیند و فعالیت میکنند.
«ما در دولت از شما جدا نیستیم. فعالان اقتصادی میتوانند برای حل مشکلات به کمک دولت بیایند.»
مردم در انتخابات شرکت میکنند که مشکلات آنان را دولت برآمده از انتخابات حل کند. آحاد مردم جز با تولید و پرداخت مالیات خود، هیچ کمکی به دولت نه میکنند و نه میتوانند کمک کنند و نه دولت نیازی به کمک آنان دارد. یک نگاه به دولت بیندازید تا ببینید با هیولایی بزرگ مواجه هستید که هیچکس نمیتواند به آن نزدیک هم بشود. اصلاً مردم را قبول ندارند که به آنان کمک کنند.
«اجازه نمیدهیم سوخت قاچاق شود. قاچاقچیان گازوئیل ۳۰۰ تومانی را ۷۰ هزار تومان میفروشند. یک عده اصلاً کار نمیکنند و دنبال قاچاق سوخت هستند. چرا باید بگذاریم سرمایه ملی قاچاق شود؟»
آیا امکان دارد گزارشی از این قاچاقچی که در ابعاد وحشتناک است را منتشر کنید؟ چرا نمیگویید؟ آیا خلاف سیاست وفاق است؟ قاچاقچیان کی هستند که هنوز باید هر روز تهدید کنید و وعده ممانعت دهید ولی از نتیجه خبری نباشد؟ اگر این تهدیدها اجرایی میشد حالا نیازی به تکرار تهدیدات نبود. هر گاه گزارش رسمی قاچاق سوخت را با اسم و رسم قاچاقچیان محترم! منتشر کردید مردم ایمان پیدا میکنند که میتوانید جلوی آن را هم بگیرید.
«اگر قرار باشد سهمی داده شود، باید به نیازمند واقعی داده شود نه اینکه پولدارها آب و برق و گاز بیشتری مصرف کنند و گرانی و تورم به گردن فقرا و محرومانی بیفتد که نمیتوانند از این سرمایه ملی استفاده کنند.»
اینها حرفهای خوبی است که پیشینیان شما هم میگفتند. خُب چرا اجرا نمیشود؟ تاکنون چند بار هم گفتهاید. بعلاوه بودجه کشور پیشنهادی شما خلاف این نوع عدالت است. حقوقها را نصف تورم افزایش دادهاید ولی پرداختی دولت به عدهای که فاقد ماموریت مفید برای مردم هستند، بهصورت تصاعدی زیاد شده است. قدری درباره این تناقض حرف زده شود بد نیست.
«قرار نیست در مقابل قلدرها سر خم کنیم. نباید بترسیم از کاری که میخواهند با تحریمها بکنند. یک عده از این آقایان میگویند ما هیچ راهی جز گفتوگو نداریم و الا و بالله باید با آنها گفتوگو کنیم. ما که نگفتیم از گفتوگو فرار میکنیم ولی قرار نیست در مقابل قلدرها سر خم بکنیم. ما را میخواهند بترسانند؛ الان تمام تحریمها را تشدید کردند بعد میگویند بیایید با هم صحبت کنیم.»
کی به شما گفته جلوی قلدری سر خم کنید؟ نام ببرید. فرضاً کسی هم بگوید، مگر تاثیری بر شما دارد؟ خُب خیلیها حرف میزنند. کسان دیگری هم هستند که بهطور کلی متفاوت میگویند چرا حرف آنها را نقل نمیکنید؟ اصلاً چرا ایده روشن خود را نمیگویید؟
میگویید تحریمها را تشدید کردند. مگر قبلاً که ایران گفتوگو کرد همین کار را نکردند؟ ایران هم غنیسازی خود را بیشتر میکند. اگر طرفین از ابزار خود استفاده نکنند که دیگر انگیزهای برای گفتوگو نمیماند؟ از تشدید تحریمها بدتر هم هست؛ همچنان که ایران هم گزینه بدتر از افزایش درصد غنیسازی را در اختیار دارد. بنابراین، اینها ربطی به پذیرش یا نپذیرفتن گفتوگو ندارد.
شما میگویید از گفتوگو فرار نمیکنید. خُب چرا توپ را در زمین طرف مقابل نمیاندازید. اعلام توقف تشدید تحریمها و نیز تعیین دستور مذاکره و مدت زمان گفتوگو را اعلام کنید حالا یا به نتیجه میرسید یا نمیرسید. گفتوگو یعنی دادن و گرفتن امتیاز. اگر آنان قلدری کردند و امتیازاتی که خواستند بیش از آنچه که میدادند بود، طبعاً به مردم بگویید و رد کنید اگر نه به نتیجه میرسید. آنان هم که میگویند ما هیچ راهی جز گفتوگو نداریم منظورشان طبعاً تسلیم نیست چون برای تسلیم شدن نیاز به گفتوگو نیست.
حالا شما هم که هر روز چند سخنرانی میکنید بفرمایید با این وضع چه کار خواهید کرد؟ اقتصاد را از طریق بازرگانی با همسایگان، آنطور که گفتهاید نمیتوان اداره کرد. آن اقتصاد مبتنی بر قاچاق است که فعلاً وجود دارد.
«یک آقایی آن سر دنیا یک حرفی میزند، اینجا همه جا خالی میکنند. اگر باور داشته باشیم جا خالی نمیکنیم و نمیرویم در بازار سکه و ارز بخریم، بعد قیمتها بالا برود. در آخر همدیگر را بترسانیم که قرار است اتفاقی بیفتد. ما نمیترسیم، میمانیم و با قدرت کشور را میسازیم.»
این استدلالها کارایی ندارد. قرار نیست که اتفاقی بیفتد، بلکه بخش مهمی از آن افتاده است. هنگامی که دلار ۹۴هزار تومان میشود شما اگر سوخت خود را به همان قیمت نرسانید قاچاق را تقویت خواهید کرد. حتی با دبه هم میصرفد که سوخت را در مرزها قاچاق کنند. در این صورت، بخشی از مردم را کولبر خواهیم کرد. از آن سر دنیا هم نیست همین کنار گوشتان است. دنیا کوچکتر از آن است که فاصلهها را با کیلومتر بسنجیم. بعلاوه، چرا مردم ارز و طلا نخرند درحالیکه با تورم ۴۰درصد و بیشتر مواجه هستند.
مردم میترسند. ترس هم لزوماً چیز بدی نیست؛ اتفاقاً خیلی جاها لازم است که مسئولان هم بترسند. بترسیم از اینکه مردم عصبانی شوند. بترسیم از اینکه فرزندانمان و دوستانمان و خانواده ما نیز از ما رویگردان شوند. بترسیم کسانی باشند که نتوانند زندگی آبرومندانهای را برای خود تدارک ببینند. بترسیم که دو جوان به وضعی برسند که رایانه جوان دیگری را همراه با جانش بگیرند و آماده اعدام خودشان شوند. بترسیم از اینکه آمار سرقت در جامعه ما تصاعدی شود.
بترسیم از اینکه نتوانیم آب و برق مردم را تامین کنیم و کارخانجات و حتی دولت تعطیل شوند. بترسیم که با هزار زحمت مدرسه بسازیم ولی در طول ۵ ماه اول سال تحصیلی بیش از ۳۵روز را تعطیل باشند. ما باید بترسیم که به قول مشاور فرمانده سپاه؛ «پول فروش نفت به حساب خودمان واریز میشود. ولی به دلیل تحریمها امکان جابهجایی آن را نداریم.»
بترسیم از اینکه مردم به ما امید ببندند ولی ناامیدشان کنیم و رویبرگردانند. اتفاقاً ما بیش از هر چیز نیازمند ترس هستیم.
23302