درباره اظهارات سخیف جوادخیابانی درباره اسطورههای فوتبال | پوچ میگویم، تا دیده شوم
به گزارش تیکاگو به نقل از فیلم نیوز
سعید مروتی | صحبت های جنجالی اخیر جواد خیابانی،تصویر تازه ای از این گزارشگر سابق فوتبال به دست نمی دهد.خیابانی سال هاست که فوتبال مسئله اش نیست و بیشتر با اظهار نظرهای عجیب و غریبش و حضور پررنگش روی آنتن تلویزیون خود را مطرح می کند.جواد خیابانی را با انبوهی از اشتباهاتش به یاد می آوریم.مردی که می کوشد به رمانتیسم آبکی اش جلوه ای متفکرانه بدهد و حالا هم از جامعه شناسی مایه گذاشته و ورزشکاران را جوری نواخته که جامعه فوتبال را با تمام اختلافاتشان با یکدیگر علیه خود متحد کرده است.
1) جواد خیابانی سال هاست که وظیفه گزارشگری فوتبال را کنار گذاشته و در قامت کارشناسی همه چیز دان درباره هر چیزی نظر می دهد و به نظرم دقیقاً می داند که چه می کند.مردی که همه عرصه ها را روی آنتن زنده تلویزیون،که گشاده دستانه در اختیارش است،در نوردیده و برای تلویزیونی که مخاطب ندارد به صورت مداوم ویدئوهای وایرالی می سازد.معادله ای که به نظر می رسد کارمند و کارفرما از آن راضی هستند.رضایت خاطر بابت جلب توجه و دیده شدن به هر قیمتی؛ حتی اگر بهایش ناسزا خوردن باشد.
2) خیابانی تصویر کاملی از وضعیت رسانه ای که در آن کار می کند می سازد.مردی که روزگاری با صدای گرم و اطلاعات به روزش در عصر دسترسی محدود به منابع،اسم و رسمی برای خودش دست و پا کرده بود،به مرور علاقه و پیگیری اش نسبت به فوتبال را از دست داد و ترجیح داد جای گزارشگری فوتبال،شومن باشد.این انتخاب آگاهانه باعث شد تا عرصه ای را که به عادل فردوسی پور و مزدک میرزایی باخته بود را کلا رها کند و وارد فرهنگ طنز ملت شود.
3) خیابانی احتمالا تنها گزارشگر تاریخ تلویزیون است که روی صحنه های گل دربی پایتخت، یا چیزی نگفته یا جای گزارش رخداد، به حرافی درباره موضوعی بی ربط ادامه داده است.در این سال ها هم که در قامت«پیر دیر»،به نصیحت و توصیه های اخلاقی پرداخته است.جواد خیابانی مدت هاست که به یک ژانر تبدیل شده؛ ژانری که ملغمه ای از هر ژانگولری در آن یافت می شود.در تلویزیونی که بیننده ندارد دست کم او هست که هر از چند گاهی واکنش هایی را برانگیزاند و اظهارنظری کند تا توجه عمومی را به خود جلب کند.
4) مشکل جواد خیابانی -که البته در روزگار دلار ۱۳۰ تومانی بعید است برای مردم مسئله باشد- معضل شومنی است که همه چیز را قبلاً خرج کرده و نیاز به سناریویی تازه برای تداوم فعالیت دارد.این سناریو یک روز ملودرامی اشک انگیز است – او را بارها با چشمان نمناک و گریان در تلویزیون دیده ایم- و روزی دیگر کمدی سطح پایین که قدیم شومن ها به شکلی بسیار هنرمندانه تر در مجالس شادی مردم اجرایش می کردند. مردی که شهرتش را از فوتبال به دست آورده ولی دیگر آن را دوست ندارد، سال هاست با حاشیه زنده است و حضورش در سیمای بی مخاطب،غنیمتی است گران قدر حتی اگر همه فوتبال ایران را هم علیه خود بشوراند.او که سال هاست علیه خود شوریده و مثل خداداد عزیزی،خاطره خوش ۸ آذر ۱۳۷۶ را شسته و برده است.نشانه ای آشکار از مخدوش کردن خاطرات خوش جمعی و دمیدن به روح نفرت پراکن متداول منطبق با این روزگار.جواد خیابانی کار عجیبی نکرده او بخشی از روزگاری است که در آن به سر می بریم.روزگار فترت و نفرت.





