بحرانهای جدی این روزهای نظام سلامت
به گزارش تیکاگو به نقل ازسلامت نیوز

به گزارش سلامت نیوز به نقل از جام جم، افزایش قیمت دارو در ماههای اخیر به یکی از اصلیترین نگرانیهای مردم تبدیل شده؛ تا جاییکه بسیاری بیماران برای تأمین داروهای ساده سرماخوردگی یا آنفلوآنزا باید هزینههایی قابلتوجه پرداخت کنند. این بحران همزمان با افزایش موارد ابتلا به آنفلوآنزا شدت یافته اما دغدغهها فقط به گرانی دارو و بیماری ختم نمیشود. مسأله زیرمیزی نیز همچنان درمان را برای شهروندان دشوار کرده.
این درحالی است که کمبود پزشک متخصص نیز در استانهای محروم به چالشی جدی برای ساکنان این مناطق تبدیل شده و مسلما تا زمانیکه اختلاف درآمد میان رشتهها و فاصله دریافتی بین گروههای درمانی کاهش نیابد و امکانات واقعی در مناطق محروم فراهم نشود، این مشکل همچنان پابرجا خواهد ماند. به منظور بررسی بحرانهای نظام سلامت به گفتوگو با دکتر حسینعلی شهریاری، رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی پرداختیم.
علت گرانی دارو در ماههای اخیر را چگونه ارزیابی میکنید؟
افزایش قیمت دارو به عوامل مختلفی بستگی دارد. در مورد داروهای وارداتی، وقتی نرخ ارز تغییر میکند، مثلا ارز ۴۲۰۰ تومانی تبدیل به ارز ۲۸هزارو۵۰۰ تومانی میشود، طبیعتاهزینه تهیه دارو بالا میرود. تامین برخی داروها با ارز بازار مبادلهای انجام میگیرد و درشرایط اضطراری حتی باقیمتهای بیشتر هم وارد کشورمیشودتامانع ایجاد کمبود شود.
در مورد داروهای تولید داخل با چه مسألهای مواجه هستیم؟
در خصوص داروهای تولید داخل هم وضعیت مشابه است؛ با افزایش هزینهها، دستمزدها و قیمت مواد اولیه که آنها هم تحت تأثیر نرخ ارز هستند، قیمت دارو بالا میرود. مشکل اصلی اینجاست که بیمهها توان جبران این افزایش هزینهها را ندارند؛ در نتیجه، بخش قابلتوجهی از هزینه دارو از جیب مردم پرداخت میشود. این موضوع باعث شده، هزینه پرداختی شهروندان افزایش یابد و متأسفانه برخی بیماران با مراجعه به داروخانه، به دلیل قیمت بالا یا داروی مورد نیاز خود را تهیه نمیکنند یا ناچار میشوند مقدار کمتری از میزان لازم را خریداری کنند. این مسائل در مجموع باعث نگرانی مردم شده و فشار زیادی را به بیماران وارد کرده است.
مردم از این گله دارند که این روزها برای یک سرماخوردگی یا آنفلوآنزای ساده مجبورند حدود یک میلیون تومان هزینه کنند. برای کنترل این وضعیت چه باید کرد؟
برای کنترل هزینههای درمان، قبل از هر چیز باید سطح آگاهی و سواد سلامت جامعه را افزایش دهیم. آموزش صحیح و توجه به خودمراقبتی نقش بسیار مهمی دارد. یکی از اقدامات مؤثر، انجام واکسیناسیون آنفلوآنزا در فصل مناسب (یعنی نیمه دوم شهریورماه) مخصوصا برای کودکان و سالمندان است. اگر این افراد واکسن بزنند، حتی در صورت ابتلا، شدت بیماری بسیار کمتر خواهد بود. متأسفانه بسیاری از افراد یا اهمیت واکسن را نپذیرفتهاند یا توان مالی تهیه آن را ندارند؛ ضمن اینکه در برخی سالها واکسن به اندازه کافی موجود نیست و در بازار آزاد با قیمتهای بالاتری عرضه میشود. در کنار این مسائل، باید توجه داشت که بسیاری از موارد سرماخوردگی اصلا به داروی خاص یا آنتیبیوتیک نیاز ندارد. متأسفانه تصور غلطی در جامعه وجود دارد که برای هر سرماخوردگی باید آنتیبیوتیک مصرف شود، در حالیکه درمان آن معمولا آنتیبیوتیک نیست. اگر آموزش درست در این زمینه داده شود و مردم بدانند چه زمانی به دارو و مراجعه نیاز دارند، هم هزینههای درمانی کاهش مییابد و هم از مصرف بیمورد دارو جلوگیری میشود.
در موضوع مدیریت آنفلوآنزا، آیا دستگاههای مسئول درست عمل میکنند؟ با توجه به اینکه آمار ابتلا و حتی فوتیها در حال افزایش است.
آنفلوآنزا،حتی درآمریکاهم سالانه مرگومیر قابلتوجهیدارد.این بیماری بهویژه برای کودکان وافرادمسن میتواند خطرناک باشد و به مرگومیر منجر شود. بنابراین نباید تصور کنیم که مرگ ناشی از آنفلوآنزا اتفاق غیرعادی یا مخصوص کشور ماست؛ مسأله اصلی نحوه مدیریت آن است.
یکی ازچالشهای پیشرو این است که باوجود متولیگری وزارت بهداشت درامور سلامت کشور، در ستادهای تصمیمگیری برای مسائلی مانند آلودگی هوا یا مدیریت بیماریهای واگیر،توصیههای این وزارتخانه آنگونه که باید جدی گرفته نمیشود.
برای مثال،آمارهانشان میدهدآلودگی هواسالانه جان حدود۵۰هزار نفر را درکشورمیگیرداماپیشنهادهای کارشناسی وزارت بهداشت برای اعمال محدودیت یا تعطیلی در شرایط اضطرار، معمولا با بیتوجهی یا مخالفت مواجه میشود.
اگر دستگاههایی که مسئولیت دارندوپاسخگوهم هستند،نظرات کارشناسی وزارت بهداشت راجدی بگیرند وبه آن عمل کنند، قطعا مدیریت بهتری میتوان انجام دادومیزان آسیبها،چه درموردآنفلوآنزاوچه سایربیماریهای واگیر کاهشپیدا خواهدکرد.
مسأله دیگر درحوزه سلامت این است که باوجود هشدارهای مکررمسئولان درباره پدیده زیرمیزی پزشکان،چرا این مشکل همچنان حل نشده است؟ برخی میگویندپایینبودن تعرفههاباعث این موضوع شده اما بیمهها هم عملکرد مؤثری ندارند.
مسأله زیرمیزی فقط به پایینبودن تعرفهها مربوط نیست. کسانی که زیرمیزی دریافت میکنند معمولا در رشتههای خاصی فعالیت داشته و در همان شرایط هم درآمدهای بسیار بالایی دارند. بنابراین نمیتوان همه چیز را به تعرفه پایین ربط داد.
مشکل اصلی اینجاست که شکایت جدی و مستندی از این افراد صورت نمیگیرد. اگر بیمارانی که با چنین مواردی مواجه میشوند، با مدارک کافی به سازمان نظام پزشکی یا واحدهای نظارتی وزارت بهداشت شکایت کنند، برخوردهای بسیار جدی و سختی با متخلفان انجام میشود؛ اما بسیاری از بیماران به دلایل مختلف حاضر به شکایت نیستند یا تصور میکنند نتیجهای نخواهد داشت.از نظر قانونی، تا زمانیکه شاکی خصوصی وجود نداشته باشد، امکان پیگیری قضایی این افراد محدود است اما اگر شکایت با مدارک معتبر ثبت شود، این موضوع کاملا قابل رسیدگی و پیگیری قضایی است و میتواند به کاهش قابلتوجه پدیده زیرمیزی کمک کند.
کمبود نیروی متخصص در استانهای محرومی مانند سیستانوبلوچستان همچنان ادامه دارد. برای رفع این مشکل چه پیشنهادی دارید؟
ابتدا باید نگاه واقعبینانهای به چند سال گذشته داشته باشیم. مردم حق دارند در همه نقاط کشور، حتی دورترین مناطق به متخصص و فوقتخصص دسترسی داشته باشند؛ این یک حق طبیعی است اما باید دید که آیا در سالهای اخیر در این مسیر پیشرفت داشتهایم یا خیر. در سالجاری بیش از ۲۰۰۰ نیروی متخصص جدید، وارد عرصه شدند که هیچکدام در تهران یا کلانشهرها مشغول نشدند و همگی به مناطق محروم اعزام شدند. بنابراین مشکل اصلی کشور کمبود نیروی متخصص نیست، بلکه توزیع ناعادلانه و تمرکز بیش از حد آنها در شهرهای بزرگ است.در تهران، اصفهان، شیراز یا مشهد، تعداد زیادی مطب متخصص و فوقتخصص وجود دارد و اما در برخی شهرها حتی یک متخصص هم پیدا نمیشود. دلیل این وضعیت آن است که نتوانستهایم در شهرهای کوچک، امکانات رفاهی مناسب، حقوق کافی و شرایط انگیزشی ایجاد کنیم. بسیاری از نیروها فقط مدتی کوتاه خدمت میکنند و بعد به کلانشهرها برمیگردند. در کلانشهرها هم نظارت سختتر است و برخی ترجیح میدهند در فضایی فعالیت کنند که امکان رصد تخلفات کمتر باشد. درحالیکه در شهرهای با جمعیت کمتر، کوچکترین تخلف سریعا مشخص میشود.
با توجه به این مسأله چه راهکاری پیشنهاد میدهید؟
باید در نظر داشت که برخی رشتهها از جذابیت مالی کافی برخوردار نیستند؛ بههمین دلیل امسال در برخی تخصصها مانند فوقتخصص قلب و عروق یا حتی پزشکی اطفال، با کمبود داوطلب مواجه بودهایم.وقتی اختلاف درآمد میان رشتههای کمدرآمد و رشتههای جراحی یا رشتههای خاص بسیار زیاد باشد، انگیزه انتخاب رشتههای کمدرآمد از بین میرود. برای حل این مشکل، لازم است که اختلاف درآمد میان رشتههای مختلف را کاهش دهیم و دریافتها را به هم نزدیکتر کنیم. همچنین، اختلاف درآمد بین پزشکان وسایرگروههای نظام سلامت مثل پرستاران هم باید منطقی شود تا نارضایتی، مهاجرت و بیانگیزگی کاهش یابد.





