دریاچه ارومیه: از نگین فیروزهای تا جدال با مرگ؛ بحرانی که خاورمیانه را تهدید میکند
به گزارش تیکاگو به نقل از سلام نو
به گزارش سلام نو، این دریاچه که نمادی از زیباییهای طبیعی ایران محسوب میشد، بیش از هر زمان دیگری در مرز حیات و مرگ دست و پنجه نرم میکند. وضعیت کنونی دریاچه ارومیه نه تنها یک فاجعه زیستمحیطی برای ایران است، بلکه میتواند پیامدهای گستردهای برای کل منطقه خاورمیانه به همراه داشته باشد.
بحران دریاچه ارومیه، نتیجه سالها سوءمدیریت منابع آبی، تغییرات اقلیمی، و توسعه ناپایدار است. کاهش شدید بارشها، احداث سدهای متعدد بر روی رودخانههای تغذیهکننده دریاچه و برداشت بیرویه آبهای زیرزمینی برای مصارف کشاورزی، از جمله دلایل اصلی خشکی این پهنه آبی وسیع به شمار میروند. این عوامل دست به دست هم دادهاند تا توازن اکولوژیکی منطقه به شدت به هم بخورد.
در گذشته، دریاچه ارومیه به عنوان یک اکوسیستم منحصر به فرد، زیستگاه گونههای جانوری و گیاهی بسیاری بود. از جمله مهمترین آنها میتوان به آرتمیا اشاره کرد که نقش حیاتی در زنجیره غذایی منطقه داشت. اما با کاهش حجم آب و افزایش شوری، این گونهها در معرض خطر جدی انقراض قرار گرفتهاند و تنوع زیستی منطقه به شدت کاهش یافته است.
خشکی دریاچه ارومیه تنها به از بین رفتن حیات وحش محدود نمیشود. پیامدهای اقتصادی و اجتماعی آن نیز بسیار گسترده است. هزاران نفر از ساکنان منطقه که معیشت آنها به نوعی با دریاچه گره خورده بود، شغل خود را از دست دادهاند. کشاورزی در اطراف دریاچه به دلیل افزایش شوری خاک و کمبود آب با مشکلات جدی مواجه شده است.
علاوه بر این، خشکی دریاچه منجر به افزایش ریزگردهای نمکی شده است. این ریزگردها که حاوی مقادیر زیادی نمک و مواد معدنی هستند، به سمت شهرهای اطراف حرکت کرده و سلامت ساکنان را به خطر انداختهاند. مشکلات تنفسی، بیماریهای پوستی و آسیب به محصولات کشاورزی از جمله پیامدهای این پدیده هستند که زندگی روزمره مردم را مختل کرده است.
دولتهای مختلف در سالهای اخیر تلاشهایی برای احیای دریاچه ارومیه انجام دادهاند. تشکیل ستاد احیا، انتقال آب از سدهای دیگر و اجرای طرحهای آبخیزداری از جمله این اقدامات بوده است. با این حال، به نظر میرسد که این تلاشها کافی نبوده و یا با سرعت لازم پیش نرفتهاند. وضعیت فعلی دریاچه نشان میدهد که برای نجات آن به عزم ملی و بینالمللی بیشتری نیاز است.
کارشناسان محیط زیست بر این باورند که احیای دریاچه ارومیه نیازمند یک رویکرد جامع و پایدار است. این رویکرد باید شامل مدیریت یکپارچه منابع آب، توسعه کشاورزی پایدار با استفاده از روشهای نوین آبیاری، و افزایش آگاهی عمومی درباره اهمیت حفظ محیط زیست باشد. همچنین، همکاریهای منطقهای برای مقابله با تغییرات اقلیمی و مدیریت منابع آب مشترک نیز از اهمیت بالایی برخوردار است.
دریاچه ارومیه، نه تنها یک میراث طبیعی برای ایران است، بلکه یک سرمایه جهانی محسوب میشود. از دست دادن این دریاچه، میتواند به عنوان یک هشدار جدی برای سایر مناطق خشک و نیمهخشک جهان تلقی شود. نجات دریاچه ارومیه، مسئولیتی همگانی است که نیازمند مشارکت همه ذینفعان، از دولت و نهادهای بینالمللی گرفته تا مردم محلی و سازمانهای مردم نهاد است.
امید است با اتخاذ تصمیمات صحیح و اجرای برنامههای مؤثر، شاهد بازگشت حیات به این نگین فیروزهای آذربایجان باشیم و از وقوع یک فاجعه زیستمحیطی بزرگتر جلوگیری شود. آینده دریاچه ارومیه، در گرو اقدامات امروز ماست و نباید فرصت را برای نجات آن از دست داد. این دریاچه، گواهی بر قدرت و شکنندگی طبیعت است و حفاظت از آن، وظیفه انسانی ماست.
بحران آب در ایران و به تبع آن خشکی دریاچه ارومیه، نشاندهنده لزوم تغییر رویکرد در برنامهریزیهای کلان توسعهای است. نمیتوان با همان الگوهای گذشته به استقبال آینده رفت. نیاز به بازنگری جدی در سیاستهای کشاورزی، صنعتی و شهری کشور احساس میشود. توازن میان توسعه و حفظ محیط زیست، کلید عبور از این چالشهاست.
جامعه جهانی نیز میتواند در این زمینه نقش مهمی ایفا کند. تبادل دانش و فناوری در زمینه مدیریت منابع آب و احیای تالابها، میتواند به تسریع روند احیای دریاچه ارومیه کمک کند. این یک مشکل محلی نیست، بلکه ابعاد بینالمللی دارد و نیازمند توجه جهانی است. دریاچه ارومیه، نمادی از چالشهای زیستمحیطی قرن بیست و یکم است.
در نهایت، احیای دریاچه ارومیه نه تنها به معنای بازگرداندن آب به یک پهنه خشک است، بلکه به معنای بازگرداندن امید به میلیونها انسانی است که زندگیشان با این دریاچه گره خورده است. این یک فرصت برای نشان دادن توانایی انسان در جبران اشتباهات گذشته و ساختن آیندهای پایدارتر است. نباید اجازه داد که این نگین ارزشمند، به خاطرهای تلخ تبدیل شود.
منبع: ایرنا/





