تازه های روز

تحلیل نتایحج انتخابات پارلمان آلمان در سال ۲۰۲۵

در انتخابات پارلمانی آلمان، قدرت سیاسی این کشور به‌وضوح به جناح راست‌ متمایل شد. حزب دموکرات مسیحی (CDU)، که هنوز یک حزب راست‌گرای میانه محسوب می‌شود اما نسبت به دوران آنگلا مرکل محافظه‌کارتر شده، با کسب حدود ۲۹ درصد آرا رتبه اول را به دست آورد.

حزب راست افراطی یا آلترناتیو برای آلمان (AfD)، توانست میزان آرای خود را نسبت به دوره قبل دو برابر کرده و با کسب بیش از ۲۰ درصد آرا، در جایگاه دوم قرار بگیرد.

حزب آلترناتیو برای آلمان

حزب سوسیال دموکرات (SPD)، که معادل حزب کارگر در برخی کشورهای دیگر محسوب می‌شود، طی چهار سال گذشته ائتلافی از چپ میانه را رهبری می‌کرد که فاقد برنامه‌ریزی و استراتژی مشخص بود. این حزب که برای مدت طولانی، یعنی ۲۳ سال از ۲۷ سال گذشته، در قدرت حضور داشت، در این انتخابات با شکست سنگینی مواجه شد و تنها ۱۶ درصد از آرا را به دست آورد. این در حالی است که میزان آرای این حزب به ریاست اولاف شولتس در دوره قبلی، ۱۰ درصد بیشتر از نتیجه فعلی بود. این آمار بدترین نتیجه‌ حزب دموکرات‌های اجتماعی از زمان تأسیس جمهوری فدرال آلمان بعد از جنگ جهانی دوم محسوب می‌شود.

حزب سبزها (Die Grüne) که از احزاب تشکیل‌دهنده دولتی ائتلافی شولتس بود نیز آراء کمتری در مقایسه با دوره پیش به دست آورد، اگر چه این کاهش آرا چندان هم زیاد نبود. این حزب که در انتخابات دوره گذشته ۱۴.۷ درصد از آراء را به خود اختصاص داده بودند، این بار تنها ۱۱.۶ درصد رای آورد.

حزب چپ‌های آلمان (Die Linke) در این دوره از انتخابات شگفتی ساز شد و توانست با کسب ۸.۷۷ درصد آراء همه را غافلگیر کند. احزاب دموکرات آزاد آلمان (FDP) و اتحاد زارا واگن‌کنشت (BSW) نتوانستند به حد نصاب ۵ درصد رسیده و بدین ترتیب از راهیابی به پارلمان آینده آلمان باز ماندند.

این انتخابات به عنوان یکی از مهم‌ترین و تأثیرگذارترین انتخابات عمومی معرفی شد؛ نه تنها برای آلمان بلکه برای کل اروپا. ظاهراً به نظر می‌رسد که انتخابات آلمان طبق آنچه گفته شده بود، با انتظارات هم‌خوانی داشته است. در یک مشارکت عظیم ۸۴ درصدی، نیمی از مردم آلمان به دو حزب اصلی جناح راست رأی دادند که یکی از آن‌ها به جناح راست افراطی مربوط می‌شود. اما اگر به عمق مسئله نگاه کنیم، هنوز مشخص نیست که تغییرات واقعی چقدر خواهد شد.

ائتلاف مستقر که توسط اولاف شولتز از حزب دموکرات‌های اجتماعی اداره می‌شد، مدیریت ضعیفی داشت و دچار تفرقه و سردرگمی شده بود؛ عدم مدیریت درست اولاف شولتز سبب شد تا یک رکود در برلین و بی‌ثباتی در بروکسل حاکم شود.

اولاف شولتس

وضعیت اقتصادی آلمان بحرانی است. اقتصاد این کشور در طول دو سال متوالی روند کاهشی داشته و میزان تولیدات صنعتی آن، ۱۵ درصد کمتر از دوران قبل از کروناست؛ علاوه بر این، خودروسازان بزرگ این کشور نیز دچار بحران شده‌اند.

اتحادیه اروپا در حال حاضر به شدت نیاز دارد که اراده و رهبری خود را نشان دهد، چرا که پکس آمریکانا، که امنیت اروپا را برای سال‌ها تأمین کرده بود، اکنون تحت تأثیر سیاست‌های دونالد ترامپ در حال فروپاشی است. این تغییرات تنها با وجود یک آلمان قدرتمند ممکن خواهد بود.

پکس آمریکانا، به دوران پایداری و امنیت جهانی تحت رهبری ایالات متحده بعد از جنگ جهانی دوم گفته می‌شود، که امنیت اروپا و بسیاری از مناطق دیگر را تأمین می‌کرد. اما این وضعیت در حال حاضر تحت تأثیر سیاست‌های دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، به چالش کشیده شده است.

دونالد ترامپ

بنابراین، نیاز به تغییرات اساسی و بنیادین کاملاً واضح است. با این حال، فریدریش مرتس، رهبر حزب دموکرات مسیحی که قرار است صدراعظم بعدی آلمان شود (اگرچه به نظر می‌رسد وضعیت بهتری نسبت به شولتس، صدراعظم کنونی آلمان، داشته باشد اما نقش چشمگیری هم در بهبود شرایط ایفا نخواهد کرد)، تنها به این دلیل پیروز شد که او و متحدان باواریایی‌اش از حزب اتحادیه اجتماعی مسیحی، بیشترین آرا را به دست آوردند.

اما این میزان از آرا به هیچ وجه کفایت نمی‌کند تا اکثریتی کاری در بوندستاگ، مجلس آلمان، به‌دست آورد. برای این کار، او نیاز دارد تا ائتلاف خود را تشکیل دهد. نتایج نشان می‌دهند که او باید توافقی با دیگر حزب اصلی راست، یعنی حزب آلترناتیو برای آلمان انجام دهد.

اما این ائتلاف از سوی همه احزاب اصلی آلمان غیرقابل قبول تلقی می‌شود. بنابراین مرتس باید به دنبال شریک دیگری بگردد – که احتمالاً حزب دموکرات‌های اجتماعی خواهد بود، البته بدون شولتس که به‌سرعت کنار گذاشته خواهد شد. پیش‌بینی‌های اولیه شب گذشته نشان داد که ائتلاف حزب دموکرات مسیحی، اتحادیه اجتماعی مسیحی و حزب دموکرات‌های اجتماعی، اکثریت ضعیفی در بوندستاگ ۶۳۰ نفره خواهند داشت؛ اگرچه این اکثریت به تدریج کاهش یافت.

فردریش مرتس

حزبی که در انتخابات اخیر شکست سنگینی خورد، اگر در بسیاری از کشورهای دموکراتیک دیگر بود، پس از تجربه چنین شکستی باید به حاشیه می‌رفت تا خودش را بازسازی کند. اما این حزب ممکن است در آلمان باز هم به قدرت برسد. احتمال وقوع این وضعیت زمانی وجود دارد که ائتلاف جدیدی شکل بگیرد؛ همچنین به نظر می‌رسد که این وضعیت برای آلمان مناسب نباشد و افرادی مثل ترامپ و پوتین از آن خرسند شوند.

فرایند تشکیل ائتلاف ممکن است هفته‌ها و حتی ماه‌ها طول بکشد و این وضعیت خلأیی در مهم‌ترین کشور اروپایی ایجاد خواهد کرد؛ این وضعیت در حالی است که قاره اروپا با بحران گسترده‌ای مواجه است.

این ویژگی عجیب – که شاید بهتر باشد به‌عنوان یک نقص اساسی در سیستم توصیف شود – در سیستم انتخابات نمایندگی تناسبی (PR) آلمان وجود دارد. این سیستم که در بریتانیا از آن حمایت زیادی می‌شود، فرد را قادر می‌سازد تا برای تغییر رای بدهد، اما در نهایت تغییرات زیادی هم اتفاق نمی‌افتد.

سیستم نمایندگی تناسبی ممکن است زمانی که فرد در حال مدیریت موفق است و تنها نیاز به تغییرات جزئی دارد، کار کند. اما زمانی که باید تصمیمات سختی بگیرد تا روند رو به نزول را معکوس کند، کارکردی نخواهد داشت.

بونستاگ

مرتس در کارزار انتخاباتی خود بر کاهش مالیات‌ها برای تقویت اقتصاد راکد آلمان، تلاش بیشتر برای بازسازی ارتش که به شدت تضعیف شده، حمایت بیشتر از اوکراین و سیاست‌های مرتبط با انرژی، کمی منطقی‌تر نسبت به سبزهای افراطی صحبت کرد.

در واقع، این برنامه‌ای ساده و بی‌پشتوانه برای رسیدن به قدرت بود. با این حال، حالا او باید آن را بیشتر تعدیل کند تا بتواند دموکرات‌های اجتماعی را همراه خودش داشته باشد.

در همین حال، حزب راست افراطی یا آلترناتیو برای آلمان، منتظر فرصت مناسب خود خواهد بود. این حزب با حدود ۱۵۰ کرسی به اپوزیسیون واقعی در بوندستاگ تبدیل خواهد شد. اگر ائتلاف جدید به اندازه ائتلاف مستقر بی‌انگیزه باشد، شانس رسیدن به قدرت برای حزب راست افراطی ممکن است همچنان وجود داشته و این انتخابات، گامی به سوی آن محسوب شود.

فردریش مرتس

آلمانی‌ها رأی به ایجاد تغییرات و دگرگونی دادند؛ به این دلیل که آن‌ها می‌خواستند رکود اقتصادی آلمان را معکوس کرده و مرزهای خود را پس از مهاجرت‌های بی‌رویه کنترل کنند؛ آن‌ها همچنین می‌خواهند تا ارتش را برای مقابله با روسیه‌ای که در شرق به دنبال انتقام است تقویت کرده و وابستگی به انرژی‌های سبز را که باعث افزایش شدید هزینه‌های سوخت خانگی و نابودی صنایع سنگین آلمان شده را متوقف کنند.

مرتس، که در سن ۶۹ سالگی هیچ‌گاه به عنوان وزیر منصوب نشده بوده، بعید به نظر می‌رسد که در موقعیتی باشد تا اصلاحات رادیکالی که برای انجام این کارها لازم است را اجرایی کند. همچنین او هیچ‌گاه علاقه زیادی به اتحادیه اروپا نشان نداده است، بنابراین بعید است که بتواند رهبری مورد نیاز را در این زمینه هم به دست آورد.

اما مرتس می‌داند که دنیا در حال تغییر است. او حتی اشاره کرده که با توجه به تغییر اولویت‌های آمریکا به سمت مناطق و کشورهای اقیانوس آرام، آلمان ممکن است تحت حمایت هسته‌ای بریتانیا قرار گیرد. البته این گزینه نباید نادیده گرفته شود. اما شاید بخواهیم ابتدا بر این نکته تأکید کنیم که تنبیهات انتقام‌جویانه اتحادیه اروپا پس از برگزیت (فرآیند خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا) باید به پایان برسد.

منبع خبر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا