اسرار شهرهای افسانهای گمشده: روایاتی از تمدنهای باستانی و گنجینههای فراموش شده
به گزارش تیکاگو به نقل ازگجت نیوز
داستان شهرهای گمشده که در طول تاریخ همواره کنجکاوی بشر را برانگیختهاند، گنجینهای از اسرار ناگفته و تمدنهای فراموش شده را در دل خود دارند. این شهرهای افسانهای، جستجوگران را به سوی ناشناختهها سوق میدهند.
از یونان باستان با روایات افلاطون درباره آتلانتیس گرفته تا حماسههای هندی مهابهاراتا که از شهر دواوَرکا سخن میگویند، بشریت همواره شیفته مناطق پنهان بوده است. امروزه برخی از این اسطورهها به واقعیت پیوستهاند و بقایای آنها کشف شده است.
واقعیت یا افسانه؟ شهرهای زیر آب


برای هزاران سال، وجود شهرهای گمشده مانند دواوَرکا در هند و هراکلیون در مصر تنها در حد اسطوره و افسانه بود. اما تاریخ نشان داده که مرز بین افسانه و واقعیت بسیار باریک است. ویرانههای شهر باستانی دواوَرکا در عمق ۳۰ متری زیر آب، در سواحل غربی هند کشف شد؛ جایی که زمانی یک جزیره بوده است. همچنین شهر باستانی هراکلیون که برای بیش از ۱۲۰۰ سال توسط ماسه و گل در دریای مدیترانه بلعیده شده بود، در نزدیکی سواحل مصر کشف گردید. این اکتشافات، اشتیاق به یافتن دیگر تمدنهای باستانی پنهان را افزایش داد.
سیبولا و هفت شهر طلایی: خاستگاه یک افسانه


در میان تمامی داستانها درباره شهرهای گمشده، سیبولا و هفت شهر طلایی آن جایگاه ویژهای دارند. سیبولا، شهری افسانهای و سرشار از ثروت، در دوران استعمار اسپانیا در آمریکای شمالی، در شمال اسپانیای نو (مکزیک کنونی و جنوب غربی ایالات متحده) قرار داشت. ریشه این افسانه به سال ۷۱۳ میلادی بازمیگردد؛ زمانی که تهاجم مورها به شبهجزیره ایبریا منجر به فرار هفت اسقف شد. طبق این روایت، آنها با عبور از دریا به سرزمینی در غرب رسیده و هر یک شهر خود را بنا کردند. با کشف قاره آمریکا و شایعاتی درباره شهرهای بزرگ و ثروتمند در شمال آن، این افسانه قرونوسطایی با تاریخ دنیای جدید پیوند خورد.
بیشتر بخوانید
جستجوی گنجینههای آمریکا: از شایعات تا واقعیت تلخ
پس از سقوط امپراتوری قدرتمند آزتک توسط هرنان کورتس که وجود تمدنهای پیشرفته و غنی را در دنیای جدید آشکار کرد، شایعات بسیاری درباره امپراتوریهای ثروتمند در شمال قاره آمریکا گسترش یافت. حتی آزتکها ادعا میکردند طلای مورد استفاده در بناهایشان از شمال میآید. در سال ۱۵۲۸، بازماندگان یک سفر اکتشافی ناموفق به فلوریدا، از جمله آلوار نونیز کابزا د واکا که کتاب مشهور «غرقشدگان» را نوشت، داستانهایی از شهرهای عظیم در شمال را منتشر کردند.


این شایعات باعث شد معاون پادشاه اسپانیای نو، آنتونیو د مندوزا، اعزام هیئتی به سرپرستی راهب فرانسیسکن، مارکوس د نیسا، را برای یافتن این گنجینههای شهرهای گمشده سازماندهی کند. استبانیکو، یکی از بازماندگان همان سفر اکتشافی ۱۵۲۸، بهعنوان راهنما این هیئت را همراهی میکرد. او شایعاتی از شهرهای بزرگ و قدرتمند در مکانی به نام واکاپا شنیده بود. با این حال، استبانیکو در هاویکوها، نیومکزیکو، توسط بومیان کشته شد و هیئت متوقف گشت.


اما د نیسا همچنان معتقد بود که آن امپراتوریهای پررونق واقعیت دارند. او پس از بازگشت به مکزیکو سیتی، ادعا کرد با چشمان خود شهری بسیار بزرگتر از تنوچتیتلان را دیده که مردمانش با طلا، نقره و جواهرات گرانبها آراسته شدهاند. این داستان، نائبالسلطنه مندوزا را بر آن داشت تا یک لشکرکشی نظامی بزرگ را به فرماندهی فرانسیسکو واسکز د کورونادو در سال ۱۵۴۰، برای تصرف آن سرزمینهای غنی سازمان دهد. د نیسا خود راهنمای این سفر بود. اما سرانجام، کورونادو و همراهانش در هاویکوه پوبلو (که از آن با نام سیبولا یاد میشد) دریافتند که داستانهای د نیسا دروغ بوده و هیچ گنجینهای وجود ندارد. این کشف ناامیدکننده باعث شد تب طلا برای شهرهای گمشده سیبولا به تدریج فروکش کند و این داستانها به فراموشی سپرده شوند.





