به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، پروفسور نیتلینگ برنارد (۱۶ آبان ۱۳۰۱-۱۱ شهریور ۱۳۸۰) متخصص قلب اهل آفریقای جنوبی، نخستین کسی بود که موفق به پیوند قلب انسان شد. او در سال ۱۳۴۶ خورشیدی یعنی در ۴۵ سالگی موفق به این کار شد. اولین پیوند او ناموفق و بالاخره دومی با موفقیت به سرانجام رسید و شخص گیرنده قلب به زندگی برگشت. در اوایل زمستان ۱۳۴۶ خبرنگار هفتهنامه فرانسوی «پاریماچ» موفق شد گفتوگوی مفصلی درباره این اقدام بزرگ با او انجام دهد. مجله خواندنیها به تاریخ دوم بهمن ۱۳۴۶ بخشهایی این گفتوگو را ترجمه و منتشر کرد که در ادامه میخوانید:
آقای برنارد آخرین خبر شما در مورد دومین پیوند قلب چیست؟
حال بیمار عالی است به قدری عالی است که ما دچار اضطراب شدهایم.
چه اختلافی بین پیوند اولی با پیوند دومی وجود دارد؟
هیچ اختلاف بزرگی وجود ندارد علت عدم موفقیت در جراحی اولی این بود که در پیوند اولی مردی را که ما قلبش را به قلب دومی پیوند زدیم با مرگ طبیعی فوت کرده بود و حال آنکه در مورد میس دارول او در یک حادثه اتومبیل فوت کرده بود و ما کاملا مطمئن نبودیم که به قلب کاملا لطمه وارد نیامده باشد.
شما ابتدا از کجا شروع میکنید؟
ما معمولا از قلب مردی که در یک حادثه اتومبیل در شرف مرگ است و یا چند ساعت دیگر ممکن است بمیرد برای این کار استفاده میکنیم. ما یک چنین شخصی را تا تعویض قلب و بیرون آوردن قلب از داخل بدن با وسایل مصنوعی زنده نگاه میداریم.
ما از یک وسیله ماشینی قلب را از شرائین جدا میکنیم در حالی که در اطاق پهلوییِ اطاق عمل آسیستانهای من با یک ماشین قلب و ریه مصنوعی که با خون تازه سیراب میشود قلب جداشده را تا پیوند کامل زنده نگاه میدارند.
ممکن است توضیحات بیشتری راجع به قلب مصنوعی و مکانیکی که در جریان عمل مورد استفاده قرار میگیرد بدهید. آیا این قلب مصنوع همان دستگاه اوردیناتور (مغز الکترونیکی) نیست؟
بله این قلب مصنوعی به ما فرصت میدهد که قلب اولی و دومی را برای مدت کوتاهی با جریان دادن خون در داخل آن زنده نگاه داریم از طرف دیگر این ماشین مصنوعی که ما در جریان عمل از آن کمک میگیریم در ضمن خون را گرم و سرد میکند و فشار خون را زیاد و کم نموده یا آن را طبیعی نگاه میدارد و عوامل و عناصر لازم را به آن اضافه میکند. البته نباید فراموش کرد که قبلا مطالعات لازم در مورد گروه خونی هردو مریض به عمل میآید.
شما از کجا میفهمید که فیالمثل قلب مریض شما برای ادامه حیات باید حتما تعویض گردد؟
این مسئله را مدتی است که علم طب حل کرده است و ما میتوانیم حتی یک ماه قبل تشخیص دهیم که قلب فلان شخص تا چه مدت دوام خواهد کرد. و ما وقتی از این امر مطلع شدیم و وقتی کاملا مطمئن گردیدیم که هیچ راهی برای نجات مریض وجود ندارد آن وقت پیوند قلب را تجویز میکنیم.
آیا شما قلب مردی که برای پیوند استفاده میکنید بعد از مرگش بیرون میآورید؟
نخیر ما قلب او را در حال اغما و وقتی مطمئن شدیم که چند دقیقه دیگر فوت خواهد کرد از بدن خارج میسازیم.
شما به چه وسیله مطمئن میشوید مردی را که در حال اغما است چند دقیقه دیگر خواهد مرد؟
ما این امر را با وسایل فنی دقیق و مطمئن پیشبینی میکنیم ولی قبل از اینکه قلب را از بدن جدا کنیم با تزریق آمپولهایی مخصوص مانع از آن میشویم که خون مردی را که قلبش مورد استفاده قرار خواهد گرفت منعقد گردد. ما عمل قطع قلب را از بدن با سرعت انجام میدهیم و برای اینکه یک چنین قلبی نمیرد… از طریق ماشینهایی مخصوص خون طبیعی در آن به جریان میاندازیم گاهی خون سرد را در قلب به جریان میاندازیم تا در اکسیژن اختلالی حاصل نگردد.
استخراج قلب از بدن دهنده قلب چقدر طول میکشد؟
تمام این عملیات یعنی عمل استخراج و درآوردن قلب از بدن شخصی که در حال مرگ است فقط دو دقیقه طول میکشد.
این قلب استخراجشده تا چه مدت از جریان یافتن خون در داخل آن محروم میشود؟
فقط پنج دقیقه، در این مدت حرارت بدن باید به سی درجه تقلیل یابد تا عمل جراحی به طور طبیعی انجام گیرد.
شایع است که شما قبل از عمل نماز و دعای مخصوص میخوانید. این امر حقیقت دارد؟
بله، کاملا درست است من حتی بعد از عمل نماز و دعا خوانده رو به خدا میآورم.
شما اصلا اهل کجا هستید؟
من اصلا فرانسوی و هلندی هستم که بعد از اخراج پروتستانها از فرانسه به استرالیا آمدهام.
میگویند پدر شما یک میسیونر مذهبی بود که برای تبلیغ مسیحیت در بین قبایل بومی آفریقای جنوبی به این منطقه آمده است. آیا فعالیتهای مذهبی سابق شما و اجداد شما در فعالیتهای جراحی شما نقشی بازی میکند؟
مذهب و دین اعتماد و اطمینانی در روح و قلب من به وجود آورده است که نقش بزرگی در کار فعلی من دارد.
میگویند علت اینکه اولین پیوند قلب در کشور آفریقای جنوبی به عمل آمده است برای این است که اینجا کشور مردان خشن و سختیدیده و سرد و گرم چشیده است که زندگی انسانها در آنجا همان ارزش و اعتباری را ندارد که در کشورهای قدیمی جهان دارد؟
این امر بیاطلاعی و نادانی گویندگان این شایعات را ثابت میکند آفریقای جنوبی اولین کشور جهان است که در آنجا طب خصوصا جراحی قلب از همهجای جهان پیشرفتهتر است منتهی چون به دنیای اروپا و آمریکا از نظر جغرافیایی نزدیک نیست کمتر به پیشرفتهای این کشور توجه شده است.
یکی از همکاران شما یک دانشمند و متخصص معروف جراحی قلب در آمریکا پروفسور «شام وی» اعلام کرده است اقلا برنارد اولین کسی است که این یخ را شکسته است.
بله من پروفسور شام وی را میشناسم او در آمریکا همکلاسی من بود در ضمن باید اعتراف کنم و اضافه نمایم که در آمریکا و شوروی نیز دانشمندان و جراحانی وجود دارند که همین اطلاعات و معلومات مرا برای تعویض و پیوند قلب داشتهاند. داستان آنها مثل داستان آن اشخاصی است که میل دارند شنا کنند ولی وحشت دارند که در آب سرد به آبتنی بپردازند و بعد یکی مثل من پیدا میشود که آبتنی در آب سرد را آزمایش میکند و وقتی از آب بیرون میآید به دیگران میگوید بچهها شما هم بپرید توی آب بعد سایرین نیز وارد آب میشوند ولی او اولین کسی بوده است که شنا در آب سرد را افتتاح کرده است.
حالا چرا ما و من در آفریقای جنوبی اولین کسی بودم که این کار را کردم؟ چون ما مردم آفریقای جنوبی از نژادهای مخلوط هستیم و چون مهاجریم بیش از دیگران جرأت و شهامت داریم.
عدهی زیادی از اطبای جهان که از کار شما انتقاد کردهاند استدلال میکنند که جراحی هر نوع جراحی باید بعد از تکمیل قلب عمل شود نه قبل از آن ولی شما اول جراحی میکنید تا در جریان عمل به مشکلات این کار و راهحل آن پی ببرید چرا؟
در این مورد نیز با یک عده اطبا و دانشمندان بیاطلاع طرف هستیم. در طب و جراحی مثل تمام کارهای بشری تا ریسک نشود و آزمایش نگردد پیشرفتی حاصل نخواهد شد فقط نوشتن و تحقیقات تئوری کافی نیست باید عمل کرد تا نتیجه گرفت کما اینکه در مورد پیوند کلیه نیز وقتی عمل شد موفقیت آن قطعی گردید. خوب وقتی پیوند کلیه که جزو غده است و از همه مشکلتر میباشد با موفقیت انجام گیرد چرا پیوند قلب با موفقیت کامل انجام نشود خاصه آنکه قلب از عضله درست شده است و مثل کلیه ظرف نیست.
چه شده است که جراحان و دانشمندان آفریقای جنوبی با جرأتتر و باشهامتتر از سایر دانشمندان و جراحان جهان عمل میکنند؟
برای اینکه در آفریقای جنوبی ما بر آنچه میکنیم ایمان و عقیده داریم در آفریقای جنوبی دولت به دانشمندان و جراحان خود عقیده دارد بنابراین آنها را در اقدامات علمی خود آزاد میگذارد ولی در اروپا هیچ دانشمندی و جراحی به دانشمند و جراح دیگر میدان نمیدهد که تحقیقات خود را ادامه داده به ثمر برسانند روی این اصل است که در اروپا علم جراحی پیشرفتی نکرده در سر جای خود درجا میزند در اروپا و در اغلب ممالک جهان بسیاری از اطبای قدیمی از قدیم قدرت و مقامات مهم را قبضه کردهاند و در انحصار خود درآوردهاند و تصور میکنند همه چیز باید به وسیلهی آنها و یا با نظر آنها انجام گیرد بنابراین به طبقه جوان و دانشمندان و جراحان نو اطبایی که افکار جسورانه دارند میدان نمیدهند تا تحقیقات خود را عمل کنند و به ثمر برسانند ولی در آفریقای جنوبی چنین نیست.
فیالمثل رئیس من که جراح معروفی است با وجودی که من زیردست او هستم بارها و همیشه اذعان کرده است و میکند که در بسیاری از موارد من صالحتر از او هستم که بعضی از عملیات جراحی را انجام دهم ولی در سایر کشورها هیچ رئیسی حاضر نمیشود که اذعان کند که مرئوس او بهتر از او میفهمد و برای همین است که در بعضی از ممالک جهان علم پیشرفت نمیکند چون به جوانها میدان نمیدهند ولی در آفریقای جنوبی پیشرفت میکند چون به آنها میدان میدهند.
یکی از دانشمندان عالیمقام آلمان پروفسور «فورسمن» که دارنده جایزه نبول نیز میباشد اعلام کرده است که شما با اقدام خود مبنی بر پیوند قلب بدعت خطرناکی را در جهان گذاشتهاید. معلوم نیست از این پیشرفت کدامیک از طبقات اجتماعی استفاده کنند. البته طبقه ثروتمند و غنی و از کجا معلوم است که فردا دولتها محکومین به اعدام را مخصوصا اعدام نکنند تا قلب آنها را برای پیوند زدن به قلب افراد متنفذ دولت یا احزاب سیاسی به کار برند.
اینگونه شایعات و انتقادات تازگی ندارد در مورد خودم باید بگویم وقتی مریضخانه من فقط یک تختخواب خالی دارد ولی چند نفر مریض منتظر عمل هستند من هرگز ثروتمندترین و متنفذترین آنها را برای عمل و خواباندن انتخاب نمیکنم بلکه آن شخصی را که از همه محتاجتر است روی تخت میخوابانم مسلم است وقتی بین مرضای من یک احمق وجود داشته باشد و یک ریاضیدان عالیمقام من در درجه اول دومی را نجات میدهم.
در عالم طب تعداد اطبا و جراحان با وجدان همیشه بر اطبا و جراحان بیوجدان برتری دارد.
آیا فکر میکنید در آخرین پیوند شما که قلب یک سیاهپوست را در جای قلب یک سفیدپوست پیوند کردهاید در صورت موفقیت کامل این امر در تبعیض نژادی اثر کند.
فکر نمیکنم. سالهاست که از خون سیاه برای جریان یافتن در خون سفیدپوستان و برعکس استفاده میگردد. اگر بر فرض فردا سرم اسب یا خوک تهیه شود و آن را در بدن انسان تزریق نمایند تا بعضی از بیماریها را معالجه نمایند این امر بدن انسان را به صورت اسب یا خوک درخواهد آورد.
۲۵۹