به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ایران در سدههای گذشته، بستر چالشهای فراوانی در عرصههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بوده است. ازجمله مسائلی که همواره مورد توجه روشنفکران و نویسندگان ایرانی قرار گرفته، سانسور و نبود آزادی بیان است؛ مسئلهای که بسیاری آن را مانعی بزرگ بر سر راه پیشرفت جامعه میدانند. اما در این میان، سید محمدعلی جمالزاده (۱۳۷۶-۱۲۷۰)، نویسندهای که او را بنیانگذار داستاننویسی مدرن در ایران میشناسند، در یکی از مقالات برجسته خود در سال ۴۳ رویکردی متفاوت اتخاذ میکند. او بر این باور است که مشکل اصلی ایران نه سانسور و خفقان، بلکه فقر، گرسنگی و نبود امکانات اولیه رفاهی و بهداشتی است که میلیونها نفر را به وضعیتی فلاکتبار کشانده است. جمالزاده با تاکید بر این موضوع، روایتهایی تلخ و تکاندهنده از وضعیت زندگی در مناطق محروم کشور ارائه میدهد و از نیاز فوری به توجه به این معضل سخن میگوید.
با این حال، رویکرد جمالزاده به هیچ وجه به معنای انکار خفقان یا سانسور در آن برهه ایران نیست. او خود از نویسندگانی است که طعم تلخ سانسور را چشیده و بهصراحت به تجربیات شخصیاش در این زمینه اشاره میکند. به طور مثال، او در همین مقاله یادآور میشود که یکی از آثارش، به دلیل اغراض خاص مورد اعتراض قرار گرفته، نسخههای آن سوزانده شده و حتی خود او به عنوان نویسنده «مهدورالدم» اعلام شده است. چنین شواهدی گویای آن است که خفقان و سرکوب قلم در ایران، هرچند از نظر جمالزاده مشکل اصلی جامعه به حساب نمیآید، اما پدیدهای گسترده و انکارناپذیر است که آثار مخرب آن در تمامی ابعاد زندگی اجتماعی و فرهنگی قابل مشاهده است.
این نگاه چندوجهی جمالزاده، پرسشی مهم را در ذهن خواننده ایجاد میکند: آیا میتوان اولویتهای یک جامعه را در مبارزه با مشکلات، به شکل مطلق رتبهبندی کرد؟ در حالی که نویسنده با بیانی واقعبینانه از دردهای ملموستری مانند گرسنگی، فقر و محرومیتهای بهداشتی سخن میگوید، نباید فراموش کرد که خفقان و سانسور نیز به عنوان موانعی جدی بر سر راه آگاهیبخشی و اصلاحات اجتماعی، به صورت غیرمستقیم، نقش پررنگی در تداوم همین مشکلات اساسی ایفا میکنند.
بدین ترتیب، مقاله جمالزاده فرصتی است برای تأمل عمیقتر بر روی اولویتهای جامعه ایران و درک این واقعیت که حل مشکلاتی چون فقر و محرومیت، در کنار آزادی قلم و بیان، دو روی یک سکهاند و یکی بدون دیگری نمیتواند به نتیجهای مطلوب منجر شود.
در ادامه سندی آورده شده که در آن نظرات جمالزاده در این خصوص بهوضوح قابل نشاهده است:
مجله خواندنیها مورخه هشتم اردیبهشتماه ۴۳ قسمتی از مقاله سید محمدعلی جمالزاده مقیم ژنو را که برای مجله «مسائل ایران» تحت عنوان «دردهایی که در دل من عقده شده» ارسال داشته، درج نموده مبنی بر اینکه: جوانان ما فریادشان بلند است که در ایران قلم آزاد نیست، ولی من اعتراف میکنم تاکنون آنچه نوشتهام بیکموکاست چاپ و منتشر شده، مگر مقاله «یکی بود، یکی نبود» که به علت اغراض مورد اعتراض واقع گردیدم و از طرف مقامات غیررسمی آن را آتش زدند و نویسندهاش را مهدورالدم اعلام کردند. گاهی در روزنامههایی که از ایران برایم میرسد، مطالبی میخوانم که تعجب میکنم با آن همه حرفهایی که درباره سازمان امنیت و سختگیریهای گوناگون که به گوش میرسد، پس چطور این قبیل مطالب با آزادی به چاپ میرسد و انتشار مییابد؟ مگر آنکه ما آزادی قلم و کلام را به آزادی فحش و بدزبانی یکی بدانیم. در هر صورت، اگر حسننیت در میان باشد و طرف اطمینان کند که غرض در میان نیست، بسیاری از مطالب را میتوان به زبان آورد.
درد اصلی و اساسی ما فقر و پریشانی و گرسنگی است. بسیاری از مباحثی که در روزنامه و مجلات ما مطرح میشود، در حکم «وسمه بر ابروی کور است». و مینویسد: وقتی دو سال پیش داستان «شورآباد» را نوشتم، همه از من ایراد گرفتند که این حرفها کدام است؟ ولی طولی نکشید که نماینده روزنامه اطلاعات با هیأتی که به منظور کمک مردم به صفحات جنوب مسافرت کرده بود، مشاهدات خود را در روزنامه منعکس نمود. از آن جمله گفته است: در جنوب دهی مشاهده شده که همه مردم بدون استثنا کور بوده و در ده دیگر اهالی آن لخت و عریان. همچنین به جزیرهای قدم گذاشته که با ده هزار جمعیت فاقد حمام و پزشک و قابله میباشد و آبانبار این مردم برکههایی است که از آب چاه پر میشود و به علاوه اگر نخلشان بار بدهد غذایشان خرما و آرد هسته خرما است. در غیر این صورت از آرد ذرت سیاه نانی میپزند و آن را خشکخشک میخورند.
میدانم که تمام نفوس کشور ما دچار چنین سرنوشتی نیستند، ولی بسیاری از آنها (میلیونها از آنها) با چنین روزگاری دستبهگریباناند. ما که نسبتا زندگی مرفه داریم، باید قبل از همه چیز به یاد این قبیل مردم باشیم و بسیاری از مطالب و مسائل دیگر را فعلا فراموش کرده و سعی نماییم که مدام، یعنی هر روز و هر ساعت، مدار کار، فکر و فعالیت و اقداماتمان به همین مسئله معطوف گردد.