مروری بر سریالهای یادماندنی کارنامه مهران مدیری به بهانه ناکامی «شیش ماهه» | روزی روزگاری مهران
به گزارش تیکاگو به نقل از فیلم نیوز
مهران مدیری یکی از مهمترین چهرههای کمدی در ایران است. او 30 سال توانست جایگاهش را به عنوان یک کمدین محبوب و مطرح حفظ کند. در این مدت آثار کمدی جذابی ساخت، بازیگران کمدی بسیاری را معرفی کرد، تکهکلامهای جالبی را باب کرد و خاطرههای زیادی برجا گذاشت. با اینحال در میان آثارش، کمدیهای ضعیف زیادی هم به چشم میخورد؛ کمدیهایی که خودش مدیری هم از آنها دفاع نمیکند. همزمانبا پخش قسمتهای اولیه سریال «شیش ماهه»، مروری داریم بر مهمترین، پرمخاطبترین و خاطرهانگیزترین آثار کارنامه مهران مدیری از دهه هفتاد تا کنون.
به گزارش فیلمنیوز، با نگاهی به کارنامه مهران مدیری میتوانیم به این نتیجه برسیم که در اکثر آثار موفقی که برجا گذاشته، نام نویسندههای مطرحی به چشم میخورد. از پیمان و مهراب قاسمخانی گرفته تا خشایار الوند و امیرمهدی ژوله و … مروری داریم بر موفقترین آنها.
ساعت خوش | 1374
«ساعت خوش» مسیر مجموعه سازی در عرصه کمدی را تغییر داد.
برای همه آنهایی که آثار تلویزیون را در دهه هفتاد به یاد میآورند، «ساعت خوش» اهمیت ویژهای دارد. مهران مدیری که با «نوروز 72» به عنوان چهرهای جدید در عرصه کمدی معرفی شده بود، با «پرواز 57» در دهه هفتاد جان تازهای به برنامههای کمدی تلویزیون داد. او سپس با جمع کردن یک تیم کاربلد و حرفهای، «ساعت خوش» را ساخت و با آیتمهای متنوع، شوخیهای بهروز، استفاده از کمدی موقعیت و … امضای جدیدی از خودش برجا گذاشت. مدیری چهرههای جدیدی از جمله رضا عطاران، نصرالله رادش، سعید آقاخانی، ارژنگ امیرفضلی، نادر سلیمانی، حمید لولایی، یوسف صیادی و … را به فضای کمدی تلویزیونی معرفی کرد و آنها را به شهرت رساند؛ بازیگرانی که بسیاری از آنها توانستند بعدها از این شهرت استفاده کنند و در سینما و تلویزیون به جایگاه ویژهای برسند. سطح کمدی «ساعت خوش»، در آن دوره به قدری بالا بود که دیگر کمدیهای ضعیف و سطح پایین تلویزیونی خریدار نداشتند.
پاورچین | 1380
«پاورچین» اتفاقی بدیع در عرصه سریال سازی کمدی بود.
«پاورچین» ابتدای دهه هشتاد درحالی ساخته شد که کاراکترهای سریالهای کمدی، معمولا شخصیتپردازی درست و عمیقی نداشند. در آن شرایط بود که مدیری به سرپرستی پیمان قاسمخانی «پاورچین» را ساخت. شخصیت فرهاد با بازی مهران مدیری به عنوان نماینده یک فرهنگ مشخص بررهای به میدان آمد و با ویژگیهای منحصربفردی که داشت مورد توجه قرار گرفت. فرهاد در سریال «پاورچین» نماد یک مرد از طبقه متوسط بود که با چاپلوسی و بدون تلاشی برای توسعه شخصیتش به موفقیت میرسید. با ورود کاراکتر داوود که از قضا او هم از فرهنگ بررهای آمده بود، رقابت بر سر پاچهخواری بالا گرفت و زبان و فرهنگ و حتی غذاهای بررهای در میان اعضای این خانواده رسوخ کرد. فرهاد و داوود در «پاورچین» یکی از جذابترین زوجهای کمدی را تشکیل داده بودند. تفاوتهای فرهنگی، رفتاری و موقعیتهایی که در آن قرار میگرفتند این جذابیت را بیشتر میکرد. در «پاورچین»، مدیری صراحتا به وضعیت بروکراسی و سلسله مراتب اداری و وضعیت نابسامان ادارهها انتقاد میکرد و تکهکلامهای جذاب این سریال تا مدتها مورد استفاده قرار میگرفت. «پاورچین» با سرپرستی پیمان قاسمخانی و همکاری مهراب قاسمخانی، حمید برزگر و خود مدیری، به نقطه عطفی در آثار مدیری تبدیل شد.
شبهای برره | 1384
«شبهای برره» طنز تلخ و گزندهای داشت.
مدیری بعد از موفقیت «پاورچین» از فرهنگ بررهای که در این سریال مدام از آن صحبت به میان میآمد استفاده کرد و به سرپرستی پیمان قاسمخانی، پروژه «شبهای برره» را کلید زد. ماجراهای «شبهای برره» در روستایی در ناکجا آباد رقم میخورد. محور اصلی سریال، یک روزنامهنگار پایبند به اصول به نام کیانوش بود؛ نمایندهای از جامعه فرهیخته و صاحب اندیشه که سر از ناکجاآبادی به اسم برره درمیآورد. در آنجا افکار و عقاید او هیچ اهمیتی نداشت و مدام مورد توهین و تحقیر قرار میگرفت. حضور کیانوش در برره یک جورهایی نمایانگر یک عاقل در جمع ابلهان بود که عملا موفقیتی نصیبش نمیشد. کیانوش رفتهرفته وادار میشد رفتاری از خودش نشان میداد که نه اعتقادی به آنها داشت و نه اصلا مطابق اصول زندگیاش بود. این سریال برای نخستین بار از دوم مهرماه سال 1384 روی آنتن شبکه سه رفت. تولید «شبهای برره» به دلیل ایرادهایی که به محتوای آن وارد شد، نیمه کاره باقی ماند و به انتها نرسید. «شبهای برره» در زمان پخش با اصلاحات زیادی روبهرو شد و بعد از پایان پخش اولیه خود دیگر اجازه باز پخش به دست نیاورد.
مرد هزار چهره | 1386
«مرد هزار چهره» بهترین کار کارنامه مدیری است.
سال 1386 پیمان قاسم خانی با الهام از شخصیت داستان «پخمه» عزیز نسین دست به طراحی یکی از شخصیتهای جذاب تلویزیون زد و نامش را «مسعود شصتی» گذاشت که تبدیل به یکی از ماندگارترین آثار کارنامه مهران مدیری شد. درواقع یکی از جذابترین تجربههای مشترک پیمان قاسمخانی و مهران مدیری، در «مرد هزار چهره» اتفاق افتاد. محور سریال درباره مردی به نام مسعود شصتچی بود؛ کارمند ساده ثبتاحوال شیراز که نه بلد بود مخالفت کند و نه میتوانست محکم بایستد و بگوید اشتباه گرفته شده. او مدام توسط این و آن از موقعیتی به موقعیت دیگر هل داده میشد و کارها و مسئولیتهایی به گردنش میافتد که نه سررشتهای ازشان داشت و نه حتی سر سوزنی از آنها سر در میآورد. پشت هم خرابکاری میکرد و گاف میداد، اما هربار شانس میآورد و دستش رو نمیشد. مدیری در این سریال به مسئولانی نقد کرده بود که بدون داشتن مهارت، صرفا با رابطه مسئولیتهایی به دست میگرفتند و مدام خرابکاری میکردند. اظهارات مسعود شصتچی و اعتراف به اینکه اشتباهی بوده است با استقبال زیادی روبهرو شد. تکیه کلامهای شصتچی خیلی زود بین مخاطبان جا افتاد.
قهوه تلخ | 1389
«قهوه تلخ» مردم را با شبکه خانگی آشنا کرد.
«قهوه تلخ» سریالی بود که مهران مدیری بعد از «مرد دوهزار چهره» برای تلویزیون ساخت و مختصات این رسانه را هم در آن لحاظ کرد. با این حال به خاطر برخی شرایط پخش آن از تلویزیون فراهم نشد. به همین دلیل هم سر از شبکه خانگی درآورد. «قهوه تلخ» براساس فیلمنامه خشایار الوند و امیرمهدی ژوله در شرایطی پا به شبکه خانگی گذاشت که هنوز ساخت و ساز سریال در این شبکه چندان باب نشده بود. این سریال با دقت و حساسیت زیادی ساخته شد و هم به لحاظ فیلمنامه، هم طراحی صحنه و لباس و … اثر قدرتمندی بود و خیلی زود فراگیر شد. خود مدیری هنوز هم آن را بهترین سریالش میداند. در «قهوه تلخ» تمرکز روی سلسلهای با پادشاهی جهانگیرشاه بود که در تاریخ زیاد شناخته نشده بود. در این دستگاه پادشاهی هیچکس کارش را درست انجام نمیداد و پیشنهادهای درست نیما که از زمان حال به آن دوره سفر کرده بود، با تمسخر روبهرو میشد. این اثری مدیری هم نقد ظریفی داشت و از این رو با استقبال روبهرو شده بود. این سریال سال 89 با استقبال بسیار زیادی روبهرو شد و حتی عنوان پرفروشترین سریال شبکه نمایش خانگی را به خودش اختصاص داد. سه قسمت پایانی این سریال هیچ وقت به دست مخاطبانش نرسید.
شوخی کردم | 1392
مهران مدیری با «شوخی کردم» بار دیگر تواناییهایش در مجموعه آیتمی را نشان داد.
بعد از شکست «ویلای من»، مدیری تصمیم گرفت برای مدتی از روند ثابت ساخت سریالهای دنبالهدار فاصله بگیرد و به دوران خوش موفقیت کمدیهای آیتمی برگردد. او ابتدای دههی هفتاد، کمدی آیتمی را با «پرواز 57» و «ساعت خوش» تجربه کرده بود و حالا میخواست مجددا در «شوخی کردم» همین موفقیت را تکرار کند. او برای ساخت «شوخی کردم» از اکثر کمدینهایی که پیشتر در پروژههای مختلف با او همکاری داشتند دعوت کرد. هر قسمت موضوع خاصی داشت و با توجه به هر موضوع، آیتمهایی متفاوت با حضور بازیگران مختلف کنار هم قرار میگرفت. بعضی از آیتمهای «شوخی کردم» مانند آیتم متهم و بازپرس با بازی مهران غفوریان به قدری مورد توجه قرار گرفت که تا مدتها در شبکههای اجتماعی دست به دست میشد. تا جایی که غفوریان با این آیتم مجددا به چشم آمد و دور جدیدی از موفقیت را تجربه کرد. شوخی کردم با استقبال خوبی مواجه شد اما باز هم نتوانست جزو اثار درجه یک مدیری قرار بگیرد.
هیولا | 1398
«هیولا» تا به اینجا آخرین سریال موفق کارنامه مدیری است.
مهران مدیری که بعد از «مرد هزار چهره» همکاریاش را با پیمان قاسمخانی به عنوان سرپرست نویسندگان اکثر آثارش قطع کرده بود زمان ساخت «هیولا» مجددا با او همکاری کرد. این همکاری کاملا به نفعش شد و بعد از مدتها موفق شد با «هیولا» موفقیتی در ساخت سریال به دست آورد. مدیری در هیولا بعد از مدتها به جای اینکه نقش اصلی سریالش را به سیامک انصاری بسپارد دست روی فرهاد اصلانی گذاشت. علاوه بر اصلانی، انتخاب ترکیب جدید بازیگران در «هیولا» اتفاق جدیدی را رقم زد. «هیولا» اثر انتقادی قابلتوجهی بود. به فساد سازمانیافته و پدیده آقازادگی و … میتاخت و نشان میداد یک شخصیت فرهنگی باشرافت چطور در یک ساختار بیمار رفته رفته هویتش را از دست میدهد. «هیولا» بااینکه در قسمتهای میانی از ریتم اصلی افتاد و تا حدودی خستهکننده پیش رفت اما در کل اثر انتقادی قابل قبولی بود و در پایان هم درخشان ظاهر شد. همین موفقیت باعث شد مدیری تصمیم بگیرد فصل دوم این سریال را با نام «دراکولا» تولید کند. در «دراکولا» پیمان قاسمخانی حضور نداشت و خود مدیری هم کمرنگ بود. این سریال نتوانست دنباله قابل قبولی برای «هیولا» باشد بسیاری از مخاطبان نتوانستند آن را تا پایان تماشا کنند.





