اخبار بین‌الملل

شورش علویان؛ چالش‌های یک اقلیت در قلب خاورمیانه/ بدترین سناریو برای سوریه رقم می‌خورد؟

جواد مرشدی: حدود سه هفته از آغاز شورش علیه حکومت خودمختار جولانی در سوریه می گذرد و برخی آمارها از کشته شدن حدود ۱۰ هزار نفر خبر می دهند. پایه گذار این شورش علویان بودند چرا که خاندان اسد متعلق به این اقلیت است و حالا با روی کار آمدن دولت تحریر الشام نه تنها بازماندگان علوی حکومت اسد از سازمان ها اخراج شده اند بلکه اعضای جامعه آنها از زمان سقوط اسد، به ویژه در مناطق روستایی استان‌های حمص و لاذقیه تحت آزار و اذیت قرار گرفته اند.

همچنین علی‌رغم تشکیل جلسات دولت جولانی با رهبران گروه‌های اقلیت دیگر از جمله کردها، مسیحیان و دروزی‌ها تاکنون هیچ جلسه‌ای رسمی با نمایندگان ارشد علوی تشکیل نشده و این نادیده شدن برای آنها قابل هضم نیست.

از سوی دیگر مردم سوریه که در نتیجه جنگ داخلی سال‌هاست با مشکلات اقتصادی دست‌وپنجه نرم می‌کنند، تحت حاکمیت تحریرالشام شاهد فشارهای مضاعفی بوده‌اند. این گروه با اعمال مالیات‌های سنگین، کنترل منابع اقتصادی و سوءاستفاده از کمک‌های بین‌المللی، زندگی را برای شهروندان عادی دشوارتر کرده است که این می تواند پایه گذار پیوستن سایر اقشار و گروه ها به اعتراضات باشد.

اگر چه حکومت خودمختار سوریه شیوه سرکوب و کشتار را سرلوحه کار قرار داده ولی باید منتظر ماند و دید آیا حداقل برای ایجاد یک ثبات نسبی در کشور به خواست علویان و سایر گروه های معترض تن خواهد داد.

خبرگزاری “https://www.khabaronline.ir/news/2039678/خبرآنلاین”در گفتگو با قاسم محبعلی مدیر کل سابق خاورمیانه وزارت امور خارجه به این موضوع پرداخته است.

نقش گروه های مختلف علوی را در شورش اخیر سوریه چگونه ارزیابی می کنید؟

سوریه کشوری چند طایفه ای، چند قومی و چند مذهبی است و این طوایف هرکدام خودشان از نظر جغرافیایی منطقه خاص خود را داشته و دارند. به عبارتی  سوریه بر اساس یک توافق ملی شکل نگرفته، بلکه بر اساس توافق صورت گرفته بین فرانسه و انگلستان برای تقسیم سرزمین های متصرف شده بعد از فروپاشی عثمانی تشکیل شده است.

شورش علویان؛ چالش‌های یک اقلیت در قلب خاورمیانه/ بدترین سناریو برای سوریه رقم می‌خورد؟

در سوریه جامعه علوی و سنی بعد از استقلال بخاطر حمایتی که در ابتدا فرانسوی ها از آنها داشتند موقعیت ویژه ای پیدا کرده بودند، بعد از حزب بعث و کودتای اصلاحی دیگر علویان قدرت اول سوریه بودند. البته در حزب بعث برخی اهل سنت که با خانواده اسد توافق کرده بودند نیز حضور داشتند مثل آقای مصطفی طلاس، خَدام یا فاروغ الشرع. ولی بعد از فوت آقای اسد عملا آنها جدا شدند و پایه های حکومت مشخصا در اختیار علویان قرار گرفت.

در بهار عربی خشونت های زیادی از سوی طرفین اتفاق افتاد و یک کینه توزی بین اهل سنت و علویان اتفاق افتاد، چون آنها حکومت را علوی می دانستند در حالی که اهل سنت و خصوصا اخوانی های تندرو علویان را مسلمان تلقی نمی کنند. تندروترین اخوانی ها بر خلاف اردن و مصر در سوریه بودند و القاعده و داعش از دل اینها بیرون آمد. در نهایت بین اینها کینه توزی و خشونت زیادی اتفاق افتاد و مسئولیت این خشونت ها را اهل سنت و بخصوص جریان اسلامی آن به حکومت علوی نسبت می دهند. به نوعی انچه که الان اتفاق افتاده یک نوع انتقام گیری بنظر می رسد که در مناطق علوی اتفاق افتاده است. طبیعی بود که آنها مثل کردها و مسحیان آمادگی ندارند که در یک حکومت تاریخی جدی ادغام شوند.

یعنی علت اصلی این اعتراض ها همین کینه توزی است؟

بله، طبیعتا آنها از این وضعیت پیش آمده  نگران بودند یک حکومت کاملا سنی تند با گرایش های تند اخوانی یا سلفی بر سر کار باشد.

اکنون بیش از سه ماه از سقوط اسد می گذرد چرا این علویان در ابتدای تشکیل دولت جولانی اعتراض نکردند و حالا پس از سه ماه این شورش ها را آغاز کرده اند؟

در ابتدا به آنها یک شوک وارد شد، فرو پاشیدن دولت بشار قطعا با یک توافق منطقه ای و بین المللی صورت گرفت و طبیعتا علویان که در آنجا بودند و قدرت را در دست داشتند برخلاف کردها مقاومتی انجام ندادند. علوی ها از دیر باز مسلح بودندو طبیعی است که آن بخشی از آنها که در ارتش بودند یا خانواده های علوی بودند عمدتا متعلق به همان مناطق ساحل هستند یعنی کوه های جبل الاکراد که سوریه را از شما لبنان تا مرز ترکیه به سوریه ساحل و سوریه سرزمینی تقسیم می کند. سوریه سه قسمت دارد، سوریه ساحل که از حمص و کوه های جبل الاکراد به سمت دریای مدیترانه شروع می شود و سوریه ای که از این کوه ها تا سمت شرق رود فرات آغاز می شود که عمدتا کرد نشین هستند و این قسمت وسط هم قریب به اتفاق اهل سنت و عرب هستند.

بنظر می رسد که آنها شاید در وهله اول بردباری نشان دادند و بعد به دلایل فشارهایی که یه آنها وارد آمده بود و یا تحریک خارجی سعی کرده اند واکنش نشان دهند و خودشان را مثل کردها حفظ کنندکه از طرف دولت با خشونت مواجه شدند.

تاثیر این شورش را در وضعیت سیاسی اجتماعی سوریه چطور می بینید و پیش بینی تان از آینده این شورش و تاثیرات آن بر منطقه چیست؟

حکومت اسد که یک حکومت اقلیت تاریخی بود نتوانست سوریه را به یک حکومت دولت / ملت تبدیل کند و یک سوریه واحد تشکیل دهد. کردها بخاطر فشار عربی اسد به آنها برای عرب شدن اکثریت قریب به اتفاق شان از گرفتن شناسنامه امتناع کرده بودند و از دو میلیون کرد شاید ۱۰۰ هزار نفر هم در سوریه دوران اسد شناسنامه سوری نداشتند چرا که باید اسامی عربی را انتخاب می کردند و اسامی را از زبان خودشان به عربی برمی گرداندند.

اخوانی ها هم که از ابتدا مخالف بودند، در سوریه بالای ۶۰ درصد مردم اهل سنت هستند، حدود ۸ درصد کرد، ۱۴ تا ۱۵ درصد علوی و ۱۰ درصد مسیحی و ۲ تا ۳ درصد دروزی هستند که در هم ادغام نشده اند و هر کدام موقعیت خود را حفظ کرده اند و بجای اینکه کشور شوند همه اینها به نوعی اقوام فرامرزی به حساب می آیند، یعنی با کشورهای خارجی در ارتباط هستند. کردها بیشتر با کردهای ترکیه و شما عراق، علوی ها با شیعیان لبنان و علوی های ترکیه، دروزی ها با دروزهای لبنان و اسرائیل، مسحیان با غرب و مسیحیان لبنان و اروپا ارتباط دارند. بنابراین یک مجموعه ناهمگونی در سوریه وجود دارد و این کشور برای اینکه دولت مرکزی نشکیل دهد و به یک سوریه آرام تبدیل شود اولا به یک توافق ملی احتیاج دارد. دوم به یک توافق منطقه ای احتیاج دارد که همسایگان هستند که دراین بین ترکیه، اردن  و عراق مخالف تجزیه هستند چرا که اگر این توافق منطقه ای وجود نداشته باشد هر کدام از این گروه ها می توانند سوریه را ناآرام کنند. در فراز این توافق بین المللی روس ها، آمریکایی ها و فرانسوی ها هم هستند. سوریه برای آرامش  به یک مجموعه ای از توافقات داخلی با نظارت منطقه ای و بین المللی نیاز دارد در غیر این صورت این کشور می تواند مجددا به سمت ناآرامی برود.

نقش ترکیه و عربستان در به قدرت رسیدن جولانی و شورش های اخیر را چگونه ارزیابی می کنید؟

این دو کشور در زمینه هایی در مخالفت با حضور ایران و حکومت علوی با همدیگر اتفاق نظر داشتند و دارند. اما عربستان موافق اینکه ترکیه سلطه مطلق داشته باشد و بازیگر تمام کننده باشد نیست، ضمن اینکه این توافقی که بین کردها و دولت مرکزی برقرار شد با میانجیگری عربستان و فشار آمریکا بر خلاف نظر ترکیه صورت گرفته است.

در استراتژی نظامی سیاسی علویان با سایر شورشی ها یک تفاوت هایی وجود دارد، این تفاوت ها چیست و بر گرفته از کجاست؟

علویان تفاوت کاملا مشخصی با سایر فرقه ها و طوایف اسلامی دارند، آنها شریعت ندارند. از طرفی اهل تسنن هم آنها را اصلا مسلمان نمی دانند. در بین شیعه ها هم در مورد مسلمان بودن علوی ها اختلاف نظر وجود دارد. بعضی آنها را مسلمان می دانند و بعضی جزو طوایف غیر مسلمان. آنها جزو خانواده شیعیان به حساب می آیند ولی به هر حال بر سر آنها اختلاف نظر وجود دارد.

از نظر قومی هم تفاوت های جدی با سایرین دارند، درست است که آنها عربی صحبت می کنند ولی ریشه های آنها برخلاف طوایف سنی عرب سوریه که بسیاری از آنها ریشه عربستانی دارند (یعنی در زمانی که در دوره خلفای راشدین و بعد از حکومت امویان به آنجا مهاجرت کردند و ریشه های شبهه جزیره ای دارند) عربستانی نیست. بنظر نمی رسد علوی ها از نظر قومی هم کاملا همبستگی عربی داشته باشند مثل شیعیان جنوب لبنان که با اهل سنت لبنان متفاوت هستند. از این رو آنها نمی خواهند ادغام شوند و می خواهند موقعیت خاص خودشان را داشته باشند، آنها می خواهند آداب و رسوم خودشان را داشته باشند و بعنوان یک طایفه مشخص به رسمیت شناخته شوند و البته در دولت هم مشارکت داشته باشند.

آیا به خواسته خود خواهند رسید؟

همانطور که در عراق اقلیم کردستان از اهل سنت به وجود آمد و کردها حقوق خاص خود را دارند و قدرت بین شیعه، کرد و اهل سنت همانند لبنان تقسیم شده علویان نیز انتظار دارند جایگاه ویژه ای در قدرت به آنها داده شود که حق شان هم هست. اگر جایکاه علویان در قدرت و مجلس و ساختار سیاسی مشخص نشود و آداب و رسوم آنها به رسمیت شناخته نشود طبیعتا آنها نمی توانند آرام باشند و این درگیری ها و خشونت ها ممکن است ادامه پیدا کند.

احتمال اینکه به سهم خود برسند وجود دارد یا خیر؟

اگر چه ترکیه و …مخالف این موضوع هستند ولی مثل لبنان و عراق باید ناچارا جایگاه طوایف در ساختار سیاسی کشور سوریه تعریف شود و این خطر وجود دارد که اگر این اتفاق نیفتد سوریه تقسیم شود. کردها منطقه خود را دارند و تحت حمایت آمریکا هستند و کنار دست آنها همسایه کردهای شمال عراق هستند و می توانند ارتباط خارجی داشته باشند. در منطقه نفت خیز هستند. دِروزی ها در جنوب در کنار اسرائیل هستند و می توانند مورد حمایت اسرائیل قرار بگیرند. علوی ها کنار دریا و ساحل هستند و راحت می توانند با دنیای خارج ارتباط برقرار کنند. مسیحیان در مرکز سوریه هستند که ۱۰ درصد جمعیت را تشکیل می دهند و چون تحت حمایت بین المللی هستند و حمایت غرب را دارند هیچ حکومتی نمی تواند در سوریه گروه آنها را نادیده بگیرد.

در نهایت اینکه اگر با هر کدام از اینها توافق نشود سوریه می تواند به ۳ یا ۴ منطقه تقسیم شود و برای اینکه سوریه واحد بماند باید توافق صورت بگیرد و در این توافق باید به نسبت گروه ها حقوق آنها به رسمیت شناخته شود. ضمن اینکه شیعیان تعداد کمی از جمعیت سوریه را نشکیل می دهند و برخلاف لبنان جایگاه موثری در جمعیت سوریه ندارند. باید جایگاه هر کدام از اینها در ساختار جدید و قانون اساسی جدید تعریف شود و یا اینکه اساسا یک حکومت غیر طائفی غیر مذهبی در آنجا تشکیل شود و انتخابات آزد باشد و احزاب ملی باشند نه احزب کردی و یا سنی؛ علوی، دروزی یا مسیحی. در حکومت سکولار همه می توانند آزاد باشند و در حکومت بدون توجه به مذهب و قومیت مشارکت داشته باشند و هر کسی هم هویت خود را حفظ کند ولی همه سوریه ای باشند. همانطور که در عراق و لبنان امکان چنین چیزی نبود و ناچار شدند طائفی تقسیم کنند بعید است در سوریه امکان یک کشور مدرن به سبک دولت های مدرن شکل بگیرد که حتی در ترکیه هم شکل نگرفته است. در خاورمیانه هند تنها کشوری است که توانسته فراقومی و فرا مذهبی عمل کند. در سوریه به نظر می رسد یک توافق داخلی تحت نظارت منطقه ای و بین المللی صورت بگیرد و تضمین داده شود که هیچ طائفه ای بر طائفه دیگر خود را تحمیل نخواهد کرد و حقوق طائفه دیگر را نادیده نخواهد گرفت.

۳۱۱۲۱۲

منبع خبر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا