اخبار تاریخ

شاه: تنها دغدغه «هایزر» دانستن روز و ساعت حرکت من از ایران بود!

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، در بحبوحه‌ی مبارزات انقلابی مردم ایارن علیه رژیم شاه در دی‌ماه ۱۳۵۷، دولت آمریکا ژنرال هایزر معاون فرمانده یگان ناتو در اروپا را به ایران اعزام کرد. هدف از این ماموریت مطلع کردن آمریکا در تصمیم‌گیری‌های بعدی درباره‌ی اوضاع ایران بود. هایزر در طول ماموریت یک‌ماهه‌ی خود در ایران تنها یک بار با شاه ملاقات کرد، او در این ملاقات که سالیوان سفیر آمریکا نیز همراهش بود، از روز و ساعت خروج شاه از کشور اطمینان حاصل کرد. شاه در کتاب «پاسخ به تاریخ» خود درباره‌ی این ماموریت نوشته است:

در اوایل بهمن ماه [۱۴ دی ۱۳۵۷ درست است] خبری حیرت‌انگیز به من گزارش شد که ژنرال هایزر چند روزی است در تهران اقامت دارد. من در هفته‌های اخیر از هیچ چیز تعجب نمی‌کردم؛ ولی ژنرال هایزر شخصیت کوچکی نبود. وی در مقام معاومت فرماندهی کل نیروهای پیمان آتلانتیک شمالی چند بار به تهران آمده و هر بار از من تقاضای ملاقات می‌کرد.

مسافرت‌های ژنرال هایزر به ایران جنبه‌ی تشریفاتی نداشت و او برای دیدار با فرمانده‌ قوای مسلح ایران که یکی از کشورهای عضو پیمان مرکزی بود، به ایران می‌آمد.

رفت و آمدهای ژنرال هایزر همواره از چند هفته قبل برنامه‌ریزی می‌شد؛ ولی این بار جنبه‌ای اسراسرآمیز داشت. نظامیان آمریکا با هواپیماهای خود می‌آمدند و می‌رفتند و طبیعتا تابع تشریفات معمول نبودند. از امرای ارتش درباره‌ی مسافرت ژنرال هایزر سوال کردم. آن‌ها هم چیزی نمی‌دانستند. حضور او در ایران واقعا شگفت‌انگیز بود و نمی‌توانست اتفاقی و بدون دلایل بسیار مهم باشد.

حضور وی در ایران، کم‌کم علنی شد و روزنامه‌های شوروی نوشتند که ژنرال هایزر برای تدارک یک کودتای نظامی به ایران آمده است. در حقیقت درج این مطلب یک نوع اخطار بود. اندکی بعد روزنامه‌ی «هرالد تریبیون» چاپ پاریس به شوروی‌ها و سایر دول اطمینان داد که ژنرال هایزر، نه برای تدارک یک کودتا، بلکه برای جلوگیری از آن به ایران سفر کرده است و سرانجام روشن شد که نگرانی اصلی رهبران آمریکا وقوع یک کودتای نظامی در ایران است.

آیا چنین خطری وجود داشت؟ تصور نمی‌کنم، زیرا افسران ارتش ایران به دفاع از تاج و تخت و حفظ قانون اساسی سوگند یاد کرده بودند و مسلما تا هنگامی که از این قانون تخلف نمی‌شد دست به هیچ اقدامی نمی‌زدند. احتمالا سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا می‌دانستند که برنامه‌ی زیر پا گذاشتن قانون اساسی در پیش است، پس می‌بایست از بروز عکس‌العمل در ارتش ایران جلوگیری کنند. هدف مسافرت ژنرال هایزر به ایران جز این نبود.

بالاخره من یک بار ژنرال هایزر را به اتفاق سفیر آمریکا سالیوان ملاقات کردم. تنها چیزی که مورد علاقه‌ی هردوی آن‌ها بود دانستن روز و ساعت حرکت من از ایران بود. ژنرال هایزر از ارتشبد قره‌باغی رئیس ستاد ارتش خواست که ملاقاتی بین او و مهدی بازرگان ترتیب دهد. ارتشبد قره‌باغی این تقاضا را به من گزارش داد.

نمی‌دانم در این ملاقات چه گذشت، می‌دانم که ارتشبد قره‌باغی از تمام قدرت خود استفاده کرد تا فرماندهان ارتش ایران را از هرگونه اقدام و تصمیمی بازدارد. او اکنون تنها کسی است که از جریان این مطلب اطلاع دارد، زیرا فرماندهان و امرای ارشد ارتش ایران یکی پس از دیگری به قتل رسیدند و تنها ارتشبد قره‌باغی به وسیله‌ی مهندس بازرگان از قتل نجات یافت.

پس از آن‌که من ایران را ترک کردم، ژنرال هایزر باز چندین روز در ایران اقامت داشت. در این هنگام چه گذشت؟ تنها چیزی که می‌توانم بگویم این است که ربیعی فرمانده نیروی هوایی ایران طی محاکمه‌اش به قضات گفت: «ژنرال هایزر شاه را مثل یک موش مرده به خارج از کشور پرتاب کرد.»

۲۵۹

منبع خبر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا