به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، عبدالحسین طالعی، عضو هیئت علمی دانشگاه قم و پژوهشگر نامی دین در سلسله متونی که به انگیزه ماه مبارک رمضان در اختیار ایکنا قرار داده است به بررسی درسهایی از ادب و آداب و دعای تلاوت قرآن از منظر امام صادق(ع) پرداخته است. بخش نخست این نوشتار با عنوان درسهایی از دعای تلاوت قرآن امام صادق(ع) منتشر شد، همچنین بخش دوم آن با عنوان «ادب و آداب اهل قرآن شدن» از نظر شما عزیزان گذشت؛ در این مجال سومین وآخرین بخش از این یادداشت را میخوانیم:
در محضر قرآن، همواره باید با دو احساس همزمان حاضر شویم: از سویی شرمندگی در برابر لطفی که به ما کرده و هیچگاه از ما دریغ نداشته است و از سویی احساس خجالت در برابر ناسپاسی خود که وظایف خود را انجام ندادهایم.
این است که باید از خدای توانا بخواهیم به ما نیرو بخشد تا در لحظه لحظه شبانهروز، قرآن را نه تنها به زبان بخوانیم، بلکه در عمل، بر جان نشانیم و در لحظات حساس، آن را چون سلاحی در برابر شیطان به کار گیریم. خدای تعالی در مورد گروهی از تلاوتکنندگان قرآن فرمود: «ٱلَّذِینَ ءَاتَیۡنَٰهُمُ ٱلۡکِتَٰبَ یَتۡلُونَهُۥ حَقَّ تِلَاوَتِهِۦٓ أُوْلَـٰٓئِکَ یُؤۡمِنُونَ بِهِۦ». از لطف خدای تعالی و عنایت حضرت بقیة الله(عج) امید داریم که ما را از این گروه تلاوتکنندگان کتاب الهی قرار دهد.
۷) اللهم احمل عنّا ثقله و اوجب لنا اجره و اوزعنا شکره و اجعلنا نراعیه و نحفظه
در این جمله از خداوند متعال میخواهیم:
الف. احمل عنا ثقله. (خدایا، سنگینی بار قرآن را جانب ما بردار). قرآن، باری سنگین است که خدای تعالی بر دوش بشر نهاده است. به همین رسول خدا صلی الله علیه، در حدیث مشهور ثقلین، قرآن و عترت را دو «ثقل» نامید.
سنگینیِ بارِ قرآن در چیست؟
در آن است که مهمترین هدیه خدا به بشر و ارزشمندترین یادگار رحمت برای امت است. هرچه سرمایهای ارزشمندتر باشد، دزدانِ بیشتر و ماهرتری در کمین آن هستند و از این رو، حفظ نگهداری آن سرمایه، کاری دشوارتر میشود. شیطانّ رانده شده از درگاه الهی، تمام نیروهای خود را به کار گرفته و میگیرد؛ تا مردم، از این خوانِ احسانِ خدا در راه عبادت حضرت حق بهره نگیرند، بلکه در جهت تقرّب به شیطان آن را به کار برند. به همین دلیل، خدای تعالی به پیامبر خود دستور میفرماید که در هنگام قرائت قرآن از شیطان رجیم به خدا پناه برد: فاذا قرأت القرآن فاستعذ بالله من الشیطان الرجیم. این دستور، امر به استعاده است، که گفتن کلام شریف «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم» بخشی از عمل به این دستور است. اصل استعاذه، یعنی تمام وجود را به خدای متعال سپردن، تا شیطان در این خانه جای نگیرد و انسان بتواند این بار سنگین را بردارد.
ب. اجعلنا نراعیه و نحفظه. (ما را چنان گردان که آن را رعایت کنیم و نگاه داریم). قرآن، امانت بزرگ الهی است که به انسانها سپرده است. هرچه امانت، بزرگتر و ارزشمندتر باشد، مسئولیت حفظ و نگهداری آن سختتر است. از این رو، برای حفظ و نگهداری این امانت بزرگ و ودیعه سترگ، از خدای متعال کمک میگیریم. بدیهی است که «حفظ» در این جمله، به معنای «از بر کردن» نیست، هرچند که «از بر کردن» یکی از مصادیق آن میتواند باشد. تفصیل این نکته، در جای خود آمده است.
۸) اللهم اجعل لقلوبنا ذکاءً عند عجائبه التی لا تنقضی.
(خدایا! در دلهای ما، زیرکی قرار بده در مورد شگفتیهای آن که به پایان نمیرسد). قرآن، کتابی عادّی نیست. نکات کتابهای عادی پس از چند بار تبیین و توضیح به پایان میرسد و در فرهنگ هر قوم و ملت، چند کتاب به عنوان کتابهای کلاسیک باقی میمانند، که همان نکات و رموز محدود، برای نسلهای مختلف بیان میشود و همان چند کتاب شناخته شده، مجموعه فرهنگ اصیل جهانی را تشکیل می دهد. قرآن، نه تنها با کتابهای عادی، بلکه با شاهکارهای فرهنگی بشری نیز قابل قیاس نیست. زیرا آن شاهکارها، نهایت خلاقیت بشر است و ظرفی محدود دارد، اما قرآن، جلوهگاه خدایی است با کمالات بینهایت و این تجلی نیز پیوسته پردههای جدید دارد. این است که امام امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: «ظاهره انیق و باطنه عمیق، لا تنقضی عجائبه و لا تنفد غرائبه»
در روایات دیگر میخوانیم که هر آیه قرآن علاوه بر ظاهر، هفتاد بطن دارد، که از هر بطن آن، خود هفتاد بطن دیگر به دست میآید. بعضی از محدثان بزرگ گفتهاند: کلمه «هفتاد» در اینجا، نه به معنی ظاهری، بلکه به معنای کثرت است، یعنی: باطنهای بسیاری در ورای ظاهر آیات وجود دارد و از این رو عجائب قرآن پایانناپذیر است. اما باید دانست که این شگفتیها تنها برای کسی قابل دستیابی است که بتواند غواص این اقیانوس مَعانی باشد و این غواصّان آشنا، کسی جز حاملان علوم قرآن یعنی رسول خدا و ائمه هدی صلوات الله علیهم نیستند. تنها آنان را رسد که ادعا کنند که به حقایق قرآن دست مییابند همچون مرواریدی که از درون صدفی در اعماق اقیانوس به دست میآید.
در این موارد، ابتدا باید بررسی کنیم که آیا او میتواند ادعای غواصی کند یا نه؟ آنگاه نوبت به این بررسی میرسد که آیا آن سنگ، واقعاً گوهری است از صدف برآمده، یا قطعه سنگی بدلی با ظاهر گوهر؟ باید برای ورود به شهر علم، از دروازه، وارد شویم تا به علم صحیح دست یابیم و دانشهای بدلی را به جای گوهرهای واقعی به ما وانمود نکنند.
۹) موانع بهرهگیری از قرآن اللهم انا نعوذ بک من تخلفه فی قلوبنا و توسّده عند رقادنا و نبذه وراء ظهورنا و نعوذ بک من قساوة قلوبنا لما به وعظتنا.
امام صادق(ع) در دعای ارزشمند و راهگشایی که به ما آموخته، از بعضی گناهان به خدای تعالی پناه میبرد و اجتناب از آن گناهان را از خدای عزوجل درخواست میکند.
قبل از بیان آن موانع، به این نکته کلی اشاره میکنیم که گناه، به طور مطلق، مانع بهرهگیری انسان از قرآن است.
در آیهای مشهور، به این مهم اشاره شده است: ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین (این کتاب که شکّی در آن نیست، برای افراد متقی، سبب هدایت است). از این آیه، همان نکته مهم بر میآید که قبلاً نیز به بیانهای دیگر گفتهایم که: هرکس اهل تقوی نباشد، قرآن برای او وسیله هدایت نیست. شیطان پلید – که در برابر این کتاب هدایت و حاملان معصوم آن علیهم السلام خود را بسیار ضعیف میبیند – با تفسیر غلط خود از این آیه، دو گونه به اغوای انسانها میپردازد:
۱) گاهی انسان را به عُجب گرفتار میسازد و انسان را در نظر خودش کاملاً متقی وانمود میکند، به گونهای که قطعاً در وادی هدایت قرآن گام نهاده است، در حالی که در واقع، انسانی گمراه است و به گمراه کردن دیگران مشغول است.
قرآن کریم در وصف این افراد میفرماید: قل هل انبّئکم بالأخرین اعمالاً الذین ضلّ سعیهم فی الحیاة الدنیا و هم یحسبون انهم یحسنون صنعاً. این دام، از دامهای بسیار پنهان و ناشناختۀ شیطان است، که رمز بیشتر ضلالت ها در آن است.
۲) گاهی نیز انسان را از رسیدن به تقوا نومید میسازد و چند گناه را چنان به رخ انسان میکشد، که رحمت گسترده الهی را از یاد او میبرد و مانع توب او میشود. انسان، باید این دامها را پیش چشم داشته باشد و بداند که: زمانی در پیمودن راه خیر و صلاح موفق میشود که هر لحظه و هر دم، خود را بین خوف و رجاء ببیند: خوف، از اینکه خداوند تعالی، تمام کارهای خیر او را در ازای نعمتهایی که به او داده حساب کند و معصیتهای او همچنان نابخشوده باقی بماند. یا خوف از اینکه ـ به عدل خود ـ توفیق خود را ـ که فضل اوست ـ در ادامه مسیر، از او بگیرد، که در این صورت، انسان به اختیار خود، راه سقوط می پیماید و تمام کارهای نیک او در گذشته، به کار او نیاید، بدون اینکه ظلمی از ناحیه خدای متعال به او برسد و امّا رجاء، به این است که انسان، تمام گناهان خود را پیش چشم آورد، آنگاه به محضر خدای عزوجل عرضه دارد: اللهم ان کان ذنبی عندک عظیما، فعفوک اعظم من ذنبی.
در حالت رجاء، به یاد میآورد که عفو خدای تعالی وعده اوست و عذاب الهی، وعید او و آنگاه به تعلیم امام صادق علیه السلام عرضه می دارد: یا من اذا وعد وفا، و اذا توعّد عفا.
راه سلوک صحیح، حرکت در میانه خوف و رجاء است، که نمونه روشن آن را در دعاهای مأثور از اهل بیت علیهم السلام مانند دعای ابوحمزه، دعای عرفه، دعای کمیل و … میبینیم.
در هدایت قرآن نیز این نکته مهم مدنظر است، که قرآن، برای تقوا، سبب هدایت است: هدی للمتقین هدایت مانند مدارج بشری نیست، تا گمان شود که از آن درجه بالاتر نمیتوان رفت، چنانکه در آیه دیگر میفرماید: والذین اهتدوا زادهم هدیً و آتاهم تقواهم. کسانی که هدایت را بپذیرند، خدا بر هدایت آنان بیفزاید و تقوایشان را به ایشان بدهد. اعطای این درجات نامتناهی هدایت، حتی در صحنه قیامت نیز ادامه دارد. رجوع شود به بحارالانوار جلد ۷۰ ص باب الخوف و الرجاء.
پس از این توضیح بسیار مهم ـ که در کمال اختصار بیان شد ـ به عواملی اشاره میکنیم که مانع رسیدن هدایت قرآن به انسان است و از آن عوامل به خدای متعال پناه میبریم، چنانچه معلم قرآن، امام صادق علیه السلام به ما آموخته است: تخلّفه فی قلوبنا. (قرآن را در دلهای خود، پشت سر اندازیم) توسّده عند رقادنا. (در هنگام خواب، همچنان بالش ـ به نشانۀ عدم توجّه ـ سر بر آن گذاریم) نبذه وراء ظهورنا. (آن را پشت سر خود اندازیم) قساوة قلوبنا لما به وعظتنا. (نسبت به آنچه ـ ای خدا ـ ما را به سبب قرآن اندرز دادهای، به قساوت قلب دچار شویم).
شایسته و به جا است که هر یک از ما، براساس این عوامل، به درون خود بنگرد، که آیا این عوامل یا برخی از آنها در کارنامه او هست یا نه. اگر هست، با امید و توکّل به لطف و بخشش الهی و با عنایت و توسل به توجهّات حضرت بقیة الله عجل الله تعالی فرجه در رفع آنها بکوشد و اگر چنین عواملی در خود سراغ ندارد، راه خوف خدا را در پیش گیرد و از سلب توفیقات الهی به درگاه خدای عزوجل پناه برد.
باز هم یادآور میشویم که قرآن، تنها برای افراد متقی، کتاب هدایت است. روح تقوا، قبول ولایت ائمه معصومین صلوات الله علیهم است، که دیگر اعمال عبادی در پرتو آن، حیات واقعی دارند و این قبول ولایت درجات نامتناهی دارد، که هیچگاه به نهایت آن نمیتوان رسید. به علاوه، برای ادامه این راه، باید تمام موانع را از سر راه برداریم، به ویژه موانعی را که از آن یاد کردیم و مستقیماً به بهره گیری از قرآن مربوط می شود. از خدای تعالی مسئلت داریم که در پرتو عنایات احیا کننده قرآن، امام عصر ارواحنا فداه، قرآن را در دلهای ما احیا کند و ما را یک لحظه از این دو کتاب خود ـ کتاب صامت و کتاب ناطق ـ جدا نفرماید.
۱۰) اللهم اجعله لنا زاداً تقویّنا به فی الموقف و فی الوقوف بین یدیک و طریقاً واضحاً نسلک به الیک و علماً نافعاً نشکر به نعمائک، و تخشّعاً صادقاً نسبّح به اسمائک. همه ما، با نظری دقیق در احوال خود، میدانیم که نبودیم، اما اکنون وجود داریم. جاهل بودیم و اکنون دانا هستیم. فقیر بودیم و غنی شدیم. ضعیف بودیم و به قدرت رسیدیم. با همین دقت، میبینیم که این علم و قدرت و سرمایه و کمالات را از خودمان نداریم. بارها دیده ایم که در اثر کوچکترین حادثهای، همین علم و قدرتی را که به ما دادهاند، از ما میگیرند.
در همین درنگ کوتاه، میبینیم که این همه موهبت، از جانب خدایی است بخشنده، که پیوسته به ما نعمت میدهد و همواره مدیون لطف بیدریغ و احسان بیپایان او هستیم، که عقل ما، وظیفه تشکر از این همه نعمت را به ما یادآور میشود. پس از دیدن این نکات، بیدرنگ با پرسشی اساسی روبرو میشویم: ما، به پای خودمان به بارگاه جلالت خدای بزرگ راهی نداریم، مگر آنکه راهنمایی از جانب او، راه را به ما نشان دهد وگرنه به بیراهه می رویم. چگونگی شکر این نعمتها را نمیدانیم، مگر آنکه راهنمایی از جانب او طریق شکر نعمت را به ما بیاموزد وگرنه کاری که به گمان ما شکر نعمت است، موجب خشم و غضبِ ولینعمت میشود. در لغزشها و انحرافهایی که پیشروی ماست، به پناهگاهی از سوی او نیاز داریم، تا راه چاره از او جوییم وگرنه به پندار راه، بیراهه میرویم، در حالی که خودمان هم از این گمراهی آگاه نیستیم. یعنی عمل نیکو و شایسته را نمیشناسیم، تا به سبب آن راه شکر نعمت ما یادآوری کند.
با همین بیان، روشن میشود که این راهنمای الهی چه ارزشی دارد. بدون بهرهگیری از این راهنما، به سوی راه حرکت میکنیم، اما نادانسته در چاه میافتیم. کاش تفاوت راه و چاه را میدانستیم. مهم این است که مسیر عبودیت الهی به قدری دقیق و حساس است که بدون این راهنما، همین تفاوت را هم نمینفهمیم. اکنون، با نگاهی به تعبیرات امام صادق صلوات الله علیه درباره قرآن. ـ کتاب عظیم الهی ـ درسِ همراهی ثقلین را بار دیگر مرور میکنیم. آن امام همام، در دعای خود، قرآن را چنین وصف میکند: طریقاً واضحاً نسلک به الیک. (راهی روشن که به سبب آن به سوی توـ ای خدا ـ راه پیماییم).
علماً نافعاً نشکر به نعمائک. (علمی سودمند، که به مدد آن، به شکر نعمتهای تو ـ ای خدا ـ بپردازیم). دقت در این تعبیر، بسیار درسآموز است: «دانش» و «دانستنی» فراوان است. اما آیا تمام آنها برای من، مفید و نافع است؟ آیا تمامِ دانستنیهای بشر، به کار او میآید؟ در اینجا، معلمان مکتب وحی، به خوبی و درستی به ما یادآور می شوند که علمی، نافع است که راه شکر نعمت الهی را به انسان نشان دهد، با این تذکّر که شکر تمام نعمت های خدا، کاری است عظیم، و به دانشهای گوناگون نیاز دارد. از خدای مهربان بخواهیم که این قدرت تشخیص را به ما بدهد تا در میان تمام دانستنی ها، به “علم نافع” اکتفا کنیم، و از عمر محدود و کوتاه خود، بیشترین و بهترین بهره را بگیریم. امام امیرالمؤمنین علیه السلام در پاسخ به درخواست جناب همام، در وصف متقین میفرماید: «و وقفوا اسماعهم علی العلم النافع لهم» (گوش خود را وقف کردند، تا تنها برای علمی به کار گیرند که برای آنها سودمند باشد).
۱۱) اللهم اجعله لنا ولیاً یثبتنا من الزلل، و دلیلاً یهدینا لصالح العمل، و عوناً هادیاً یقوّمنا من المیل، و عوناً یقویّنا من الملل. الف. عوناً هادیاً یقوّمنا من المیل (یاوری راهنما که ما را از انحراف و کژروی، راست نگاه دارد).
در این دعا، به تعلیم حضرت صادق علیه السلام از خدای عزوجل میخواهیم که قرآن را برای ما چنین قرار دهد. یعنی قرآن، به برای ما چنین برکتی قرار دهد. تعبیر امام صادق علیه السلام چنین است: اللهم اجعله لنا ولیاً … و دلیلاً … و عوناً … (خدایا! قرآن را برای ما چنین قرار ده). انسان برای اینکه خود را در معرض این برکت الهی قرار دهد، چاره ای ندارد جز آنکه به وصیت جاودانۀ رسول خدا صلی الله علیه و آله گوش جان سپارد و به دو یادگار ماندگار حضرتش ـ توأمان ـ پناه برد، تا از گمراهی در امان ماند.
ما ان تمسّکم بهما لن تضلّوا بعدی ابداً.
تا زمانی که به آن دو یادگار گرامی چنگ میزنید، پس از من، هرگز گمراه نخواهید شد. هرچه بیشتر به این رهنمود هدایت عمل کنیم، آنگاه میتوانیم به همان میزان امیدوار باشیم که خدای تعالی قرآن را برای ما، کتاب هدایت و مانع ضلالت قرار دهد. در این مسیر، عنایتِ دمادمِ تالیِ قرآن و ترجمان آن، حضرت ولی عصر ارواحنا فداه، پشتوانه حرکتِ صحیح و سلوک الهی انسان است. از خدای تعالی تعجیل در ظهور حضرتش را خواستاریم.
پایان سخن و آغاز راه براساس آیات قرآن و احادیث اهل بیت علیهم السلام و به حکم عقل سلیم، هیچ کس جز اهل بیت وحی را نمیرسد که ادعای کشف حقایق قرآن کنند و از شگفتیهای پایانناپذیر آن سخن گویند. امّا دریغا و دردا، که در میان حسد خواصّ وجهل عوام، در خانۀ علم را بستند و در خانه نفاق را گشودند. افسوس در نفاق شد باز افسوس که بابِ علم بستند
وقتی برای ورود به شهر علم، به جای دروازه، از دیوار وارد شدند، به علم صحیح ئست نیافتند، و دانش های بَدَلی به جای گوهرهای واقعی الهی عرضه کردند. به همین دلیل، علم صحیح الهی در میان دانشهای بشری گم شد، تا آنجا که حتی ائمۀ اطهار علیهم السلام در زمان حضور خود، امکان بیان علم صحیح را ـ چنانکه باید و شاید ـ نیافتند. در این میان، قرآن همچنان مهجور ماند و حقایق معانی آن به بوتۀ نسیان افتاد و احیای این کتاب ـ یعنی بیان حقایق والای آن ـ به عهده امام عصر عجل الله تعالی فرجه قرار گرفت، تا در زمان ظهور موفور السرور آن حضرت، قرآن احیا شود:
اللهم و احی بولیک القرآن؛ با احیای قرآن، حقایق آن بدون تقیّه بیان گردد. اللهم و اظهر به دینک و سنة نبیک حتی لا یستخفی بشیء من الحق مخافة احد من الخلق.
اینک در پایان این سلسله دروس، بار دیگر به درگاه خدای متعال میرویم و به زبان حقگوی ولی او امام عصر(عج) بخوانیم:
اللهم انا نرغب الیک فی دولة کریمة تعزّ به الاسلام و اهله، و تذّل به النفاق و اهله، و تجعلنا فیها من الدعاة الی طاعتک و القادة الی سبیلک و ترزقنا بها کرامة الدنیا و الآخرة.
آمین یا ربّ العالمین.