اخبار فرهنگی و هنری

سال ناکام جبلی و دوستان/ برنامه‌سازی دوران «جنگ سرد» در گرماگرم «جنگ نرم»/ ریزش مخاطبان و فشار به رقبای خصوصی

حسین قره: پیمان جبلی و وحید جلیلی دو سکان‌دار کشتی صداوسیما – رسانه ملی، سالی است که درِ آن سازمان را بر همان پاشنه می‌چرخانند که سالی پیش‌تر، با یک الگوی ثابت؛ حذف چهره‌ها و تلاش برای چهره‌سازی، بازگشت بعضی از برنامه‌های محبوب مردم با چهره‌های دیگر، حذف و محدودکردن رقبا در بخش خصوصی، تولید و ساخت برنامه‌های کم مخاطب و تبدیل‌کردن آن سازمان عریض‌وطویل و پر از نیروی انسانی به مردابی درگیر بروکراسی و بودجه خواری، بدون ترسیم آینده‌ای روشن و گرفتار روزمره‌گی.

البته قصد ما تخریب عده‌ای از هنرمندان و برنامه‌سازان نیست که هنوز در آن سازمان مشغول به خدمت هستند، مسئله اصلی نحوه مدیریت و استفاده از منابع انسانی و بضاعت‌ها و دارایی‌های فنی است. قطعاً قصد ما قیاس تلویزیون با تلویزیون‌های ملی دنیا نیست؛ اگرچه بودجه‌اش گاهی می‌تواند برابر باشد و گاهی بیشتر. بلکه قیاس تلویزیون با گذشته خودش است و روزگاری که مخاطب با همه مشکلاتی که همیشه در کشور بود، پای گیرنده‌اش می‌نشست و برنامه‌هایی را پیدا می‌کرد تا ببیند و سرگرم شود.

برنامه های مناسبتی نوروز با کمترین مخاطبان در سال

قیاس از همان آغاز سال با نوروز شروع شد، برنامه‌های مناسبتی همیشه جای برتریِ تلویزیون بود، دیدن برنامه‌ها و سریال های آغاز سال نو و لحظه تحویل سال – فارغ از همه ارزش‌های تاریخی و اساطیری که داشته و می‌تواند در همگرایی ملی نقشی مهم ایفا کند – یک برگ برنده در دست مدیران تلویزیون بود؛ اما توپ آغاز سال ۱۴۰۳ برای تلویزیون نترکید، چرا که تعداد مخاطبانش عدد بالایی را نشان نمی‌داد و ریزش محسوس بود. بخشی‌هایی از مردم پاره پاره و تکه‌تکه در شبکه‌های تلویزیونی فارسی‌زبان خارج از کشور دنبال لحظه تحویل سال بودند. اگرچه همان برنامه‌های تولید صداوسیما هم بی حاشیه نبود وقتی علی پروین و حسن روشن از خوانندگان محبوبشان (هایده و معین) گفتند.

  

مخاطبان برنامه تحویل سال نو در شبکه تلوبیون (صداوسیما بر بستر وب) بعد ۱۲ ماه از تولید و انتشار، بازدید عدد یک میلیون و هفتصد و هشتاد هزار را نشان می‌دهد، یعنی جذابیت آن برنامه پرخرج، نزدیک به دو میلیون بازدید آنلاین بوده است. نکته عجیب‌تر این که بعضی از تکه‌های تفکیک شده این برنامه کمتر از ۵۰۰ بازدید، دقت کنید کمتر از ۵۰۰ بازدید در ۱۲ ماه سال داشته و بیشترین آن حدود ۱۰ هزار بازدید است. این آمارها نشان می‌دهد که آن برنامه‌ها چه گستره نفوذی داشتند.

آن برنامه نوروزی حتی در انتخاب چهره روحانی از میان علمای مورد احترام مؤمنین و مومنات (همچون آیات عظام جواد آملی، شبیری زنجانی، وحید خراسانی و…) نیز تنگ‌نظری سیاسی داشت و آقای علیرضا پناهیان با گرایش خاص انتخاب شد تا در ساعات مانده به تحویل سال سخن بگوید، حال‌آنکه برای آرامش قلوب باورمندان و معتقدان دعای خیر علمای اعلام می‌توانست تسکین قلوب باشد و یک‌لحظه تلویزیون از دست جریان سیاسی «خالص ساز» خلاص شده و لحظاتی معنوی در آن شکل بگیرد.

فرصت‌سوزی تلویزیون کم نبود و اگر ایرج طهماسب با عروسک‌هایش بازنمی‌گشت همچنان دستشان خالی بود و با تکرارِ تکراری‌ها، روزگار سر می‌کردند. سریال‌هایی همچون نون خ ۵ و زیر خاکی ۴ که فصل اولشان در مدیریت‌های گذشته آغاز شده بود، در این دوره برای بازگشت و ساختشان هزینه بالایی شد. اگرچه همین سریال‌ها هم باتوجه‌به بازیگران توانمند و بازتاب توسط بلاگرهای مرتبط و کمک‌های سایبری نتوانست ضریب نفوذ فصل‌های اول خود را در میان جامعه پیدا کند. بی قصه بودن و سانسور شاید از دلایل اصلی این عدم توفیق بود.

برنامه‌سازی دوران «جنگ سرد» در گرماگرم «جنگ نرم»

 این عدم توفیق جذب مخاطب فقط در حوزه سرگرمی نبود، در شرایطی که جمهوری اسلامی به رسانه قدرتمند نیاز مبرم داشت تا بتواند احوال پر التهاب منطقه را پوشش داده و با ترسیم استراتژی‌ها و تاکتیک‌ها در اقناع‌سازی عمومی گامی مؤثر بردارد و در داخل و خارج، همگرایی ایجاد کند، از رقبا در منطقه و جهان عقب ماند و از عهده کار بر نیامد و مقصود حاصل نشد.

در چنین شرایطی که نیروها در میدان جنگی تمام‌عیار بودند، سازمان هیچ برنامه کنشی نداشت و عموماً واکنشی و بعد از رویداد در میدان حاضر بود. اگرچه می‌توانست از ظرفیت‌های دست بالایش در لبنان استفاده کند؛ اما کماکان رسانه‌های جهانی از او جلوتر بودند و در مواردی روزنامه‌های داخلی با اعزام خبرنگاران کارشناس به منطقه توانستند روایت جذاب‌تری از درگیری و التهاب ارائه کنند.

مسئله؛ اختصاص برنامه و شبکه و… به غزه نبود بلکه چندین برنامه به فلسطین و وقایع آن اختصاص‌یافته بود، مسئله اصلی پوشش غیرحرفه‌ای و بدون رویکرد و ساخت برنامه هایی بدون درنظرگرفتن اقتضائات جنگ سرد و نرم میان ایران و اسرائیل و جنگ گرم و سخت نیروهای نیابتی و ارتش آن رژیم بود. به‌عنوان‌مثال جوانی فلسطینی در برنامه‌ای زنده حاضر شد و از فرهنگ و آداب فلسطینی‌ها در زندگی و مبارزه گفت. این برنامه که در روزگار صلح و در شرایطی که سازندگان در میان مردم حضور داشتند، می‌توانست همگرایی میان فلسطینیان و ایرانیان ایجاد کند که مادران آنان همچون مادرانشان غذا می‌پزند و آداب نذر و مبارزه و… دارند، اما در میانه جنگ سخت، بدون هیچ ارتباط فعال با زندگی و زیر بمباران و ویرانی و آوارگی و وسط خون و مرگ کودکان، قطعاً هیچ مخاطبی این روایت را روایت زنده تلقی نمی‌کند.

سال ناکام جبلی و دوستان / برنامه‌سازی دوران «جنگ سرد» در گرماگرم «جنگ نرم» / ریزش مخاطبان و فشار به رقبای خصوصی

برنامه‌سازان در اتاق‌های فکرشان با اولین ایده‌ها راضی شده و بیشتر از آن از سازندگان، ایده‌های نوآورانه نخواسته بودند. نکته دیگر آن بود که در انتشار اخبار کاملاً یک سویه بوده و اصلاً به اقتضائات و شبهات داخلی نگاهی نداشتند. انگار آن سخنرانی پیمان جبلی که بین مردم و مخاطب فرق گذاشت و بینندگان تلویزیون را به مردم و غیر مردم تقسیم کرد، همه باور داشتند. (هرچند جبلی چند روز بعد آن سخنرانی در دانشگاه امام صادق را انکار کرد و همه را مردم ایران دانست.)

بی توجهی به اقناع ملی، محدود در شبکه‌های معدود

اخبار یک‌سویه تلویزیون در مسئله غزه نه اقناع‌کننده بود و نه قابل‌باور، رسانه‌های جریان اصلی جهانی با آن که آشکارا با اسرائیل همسو بودند؛ اما سهمی هم به فلسطینیان و مردمان باریکه غزه و سخنگویانشان می‌دادند، تا حداقل استانداردها را رعایت کنند، اینجا رسانه برایش مهم نبود و حتی از بضاعت نهادهای بین‌المللی که در جبهه غزه بودند هم بهره‌مند نشد.

نیروهای هوادار جمهوری اسلامی در میدان شبکه‌های اجتماعی دست بالا را نداشتند، تلویزیون هم نتوانست آن خلأ را جبران کند. مشکل اساسی این است که برندگان در ایتا و چند پلتفرم داخلی جمع شده و تصور کردند که فاتحان جهان رسانه هستند. هیچ‌کدام از آقایان تصوری نداشتند که باید برای اعتماد عمومی ازدست‌رفته کاری کرد و باید مردم را با تمام اختلافات درونی، اقناع کرد. آنان به اقناع هوادارانی که اختلاف نداشته و حتی در بسیاری از موارد رادیکال‌تر از جریان تلویزیون بودند، خوراک رسانه‌ای می‌رسانند.

نمونه بارز آن وقتی بود که استادان و دانشجویان دانشگاه‌های امریکا در اعتراض به نسل‌کشی در غزه در حیاط دانشکده‌ها جمع شده و از فلسطینیان حمایت کردند، اما در دانشگاه‌های تهران و سایر شهرهای ایران آن حمایت دیده نشد. شاید آقایان آرزو کردند کاش آن دانشجویان در ایران بودند (حتی اعلام پذیرش کردند) اما به این نکته توجه نکردند که دو سال قبل از آن در دانشگاه‌های ایران اتفاقاتی مشابه افتاد و تلویزیون جز اتهام به اعتراضات دانشجویی و مردمی، کار دیگری نکرد! حتی بدون قضاوت، اخبار آن وقایع را پوشش نداد.

آسیبِ نگاه یک‌سویه به همه وقایع، این رسانه را تبدیل به رسانه واکنشی کرده است نه کنشی. این رسانه در میدان عمل و همیشه و همه‌جا، پیرو و جوابگو است تا خلاق و پرسشگر. اگر هم برنامه‌ای چون «شیوه» خلاقانه با موضوع برخورد کرد، از دایره برنامه‌سازی خارج شد و آن برنامه پرشور و پر بحث صادق زیباکلام و ماشاءالله شمس‌الواعظین درباره تحولات خاورمیانه و فلسطینیان و یهودیان تکرار نشد. بماند که در خصوص وعده‌های صادق یک و دو نیز آشفتگی، قابل‌ملاحظه بود که می‌توان به دلایل امنیتی و نظامی بخشی از آن را توجیه کرد.

سقوط هلی‌کوپتر رئیس جمهور، آزمون سخت جریان خالص ساز/ درهای گفتگو فقط برای ساعتی باز هستند

یکی دیگر از آزمون‌های امسال جبلی و جلیلی و دوستان، پوشش اخبار سقوط ناگهانی هلی‌کوپتر رئیس‌جمهور فقید، ابراهیم رئیسی و همراهان بود. در عقب ماندن رسانه ملی برای پوشش اخبار و رسیدن خبرنگاران به صحنه سانحه همین بس که تلویزیون ترکیه اول از همه به محل حادثه رسید و گزارش زنده ای  از محل سقوط هلی‌کوپتر منتشر کرد.

سال ناکام جبلی و دوستان / برنامه‌سازی دوران «جنگ سرد» در گرماگرم «جنگ نرم» / ریزش مخاطبان و فشار به رقبای خصوصی

طرف‌داری و برندسازی در عین بی‌طرفی

گفتگوها با اشخاص دولت سیزدهم و برندسازی برای انتخابات بعدی هم جای تحلیل داشته و دارد. در زمان انتخابات بسیاری از کارشناسان معتقد بودند که تلویزیون در مسیر انتخابات فارغ از حضور برادر یکی از نامزدها در تلویزیون (وحید جلیلی برادر سعید جلیلی قائم‌مقام صداوسیما است.) بدون جانب‌داری نبود و گرایش برای پیروزی یکی از اشخاص و جریان‌ها محرز و معلوم بود. این در حالی است که صداوسیما مطابق قانون اساسی موظف به بی‌طرفی است؛ اما آقایان با استفتا خود به این نتیجه رسیده‌اند که در عین بی‌طرفی می‌شود نگاه قاطبه بینندگان را به سمت یک جریان و یک طرف سوق داد. شاید کسانی فقط مناظرات و میزگردها را دیدند که بر اساس قانون انتخابات بهره‌برداری از صداوسیما باید یکسان باشد؛ اما ده‌ها برنامه در شبکه‌های مختلف و صد گزارش جانب‌دارانه تلاش کرد تا عملکرد دولت سیزدهم را به بهانه درگذشت رئیس‌جمهور تطهیر و برآمدگان از آن دولت یا استمراردهندگان آن را توجیه کرده مقبول نظام نشان دهد.

به‌هرتقدیر انتخابات زودهنگام ریاست‌جمهوری قدری درِ آن سازمان را باز کرد تا بلکه وفاداران به انقلاب و جمهوری اسلامی (که تنها جرمشان این است که از گعده جریان سیاسی حاکم بر صداوسیما نیستند و هنوز به جرگه خالص سازان نپیوسته‌اند) هم لحظه‌ای بر صفحه تلویزیون حضور یابند. انتخابات زودهنگام با همه حواشی و با همه دوگانه‌سازی‌های موجود درون حکومتی نتوانست بیشتر از ۵۰ درصد مردم را پای صندوق رأی بیاورد که البته نقش رسانه ملی در این اتفاق بی‌تأثیر نبود. نه رفتار امسال بلکه رفتاری که از سال‌های قبل پیش گرفته  و هرسال حلقه را بر خودی‌ها تنگ‌تر کرده است. خیلی از افراد و بضاعت‌های ملی که می‌توانستند به شور انتخاباتی کمک کنند پشت درهای تلویزیون ماندند، حتی حسن روحانی رئیس‌جمهور پیشین سه بار درخواست کرد تا جواب اتهامات و شبهاتی که بر او وارد است را بدهد؛ اما موفق به حضور نشد. از همین دست رفتاری بود که با بیژن زنگنه وزیر پیشین نفت شد، درباره قرارداد کرسنت از او بارها نام‌برده شد؛ اما هیچ‌گاه فرصت پیدا نکرد تا توضیح تکمیلی خود را ارائه دهد. بعد از تشکیل دولت مسعود پزشکیان همه درهای نیمه‌باز دوباره بسته شد و رفتار یک‌سویه پیش از انتخابات، مجددا روال عادی برنامه‌های سیاسی تلویزیون شد. استاندارد دوگانه سر باز کرد و تلویزیون به‌عنوان منتقد دولت وفاق (نیمه‌اصلاح‌طلب نیمه اصول‌گرای مسعود پزشکان) وارد عمل شد. انگارنه‌انگار که این دولت چندماهه هنوز میراث‌دار دولت سیزدهم است و تا مهر و آبان همه ارکانش دست دولتمردان سید ابراهیم رئیسی بوده است.

 دوباره سرگرمی و جنگ با تقسیم کار/ فشار حداکثری برای رقیب بخش خصوصی

شرایط پیچیده کنونی چیزی نیست که دست‌بردار ما باشد و امسال شرایط پیچیده کنونی به کلاف سردرگم تبدیل شد. اما به‌هرتقدیر مردم نیاز به برنامه‌های روتین دارند تا زندگی کنند، اگرچه می‌توان فهمید که تلویزیون ملی می‌تواند در چنین شرایط نگاهی اقناع گر داشته باشد و بخشی از کار را به رقبای خصوصی بسپارد تا آنان با سریال‌سازی و سرگرمی خلأ را پر کنند، اما چنین نقش راهبردی برای جبلی و دوستان هم وجود نداشت و با شبکه نمایش خانگی همچون رقیب و حتی تا جایی همچون دشمن برخورد کردند. ممیزی سخت و سنگینی برای برنامه و سریال‌های پلتفرم ها با حضور ساترا وجود دارد. اگرچه در میان خیل پلتفرم‌های برساخته که از تلویزیون ارتزاق می‌کنند، چند پلتفرم جریان اصلی همیشه ریش در گرو تلویزیون دارند و درگیری‌شان آشکار است. توقیف و اعلام پخش غیرقانونی و… از اقدامات تلویزیون برای محدودکردن و حذف رقیب از صحنه است. اگرچه عملاً این برخورد مدیران به نفع آن برنامه‌ها و سریال‌ها است و مخالفت و مغایرت‌ها به دیده‌شدن سریال‌ها منتهی می شود.

سال ناکام جبلی و دوستان / برنامه‌سازی دوران «جنگ سرد» در گرماگرم «جنگ نرم» / ریزش مخاطبان و فشار به رقبای خصوصی

۵ درصد مخاطب سریال‌های ماه رمضونی

شرایط تلویزیون و مخاطبان با تمام فشارها به رقیب (اگرچه شرایط رقیب هم بدون ابهام نیست) تقریباً در حد فاجعه است. آمارهایی که سازمان و مدیران آن در مناسبت‌های مختلف اعلام کرده‌اند نشانی از شکست در جذب مخاطب داشته و حتی مخاطبان سنتی تلویزیون نیز در حال محو شدن هستند. اگر نخواهیم همه آن آمارها که در سال گذشته بارها به آن اشاره شد را یادآوری کنیم، یکی از آخرین تجربه‌های آمارگیر قابل‌تأمل بود. وحید یامین‌پور مجری تلویزیون که یکی از چهره‌های نزدیک به آقایان پایداری است و زمانی بابت تندروی‌هایش و یک‌طرفه به قاضی رفتن و راضی برگشتن‌هایش در برنامه‌های تلویزیونی معروف شد، از مخاطبان خودش یک نظرخواهی کرد و از آنان خواست تا بگویند «سریال‌های ماه رمضون امسال تلویزیون رو تا حالا تماشا کردین؟» جالب است ۷۷ درصد مخاطبان او پاسخشان اصلاً و خیلی کم بود. ۱۸ درصد پاسخ دادند بعضی از شب‌ها و فقط ۵ درصد جواب دادند مرتب تماشا کردم. همان حرفی که همه می‌زنند، تلویزیون برای ۵ تا بهترین حالت ۱۸ درصد مخاطب برنامه دارد. این آمار را بگذارید کنار آن شب‌های ماه رمضانی که خیابان‌ها برای دیدن سریال‌های تلویزیونی عطاران، لطیفی، فتحی و… خالی می‌شد.

سال ناکام جبلی و دوستان/ برنامه‌سازی دوران «جنگ سرد» در گرماگرم «جنگ نرم»/ ریزش مخاطبان و فشار به رقبای خصوصی

شایعات دستگیری و نشست افق رسانه/ کسی باور نکرد رئیس را در زیرزمین گرفته‌اند

در آغاز زمستان نشست پرطمطراق افق تحول رسانه ملی  با حضور رئیس و مدیران سازمان صداوسیما برگزار شد، اما نکته‌ای که باعث بعضی از اتفاقات بعدی شد نامه رهبر انقلاب آیت‌الله خامنه‌ای به این همایش بود. نامه‌ای کوتاه که در آن آمده بود: «جناب آقای جبلی/ شما و این حضرات نقش بی‌بدیل رسانه و تبلیغ را در پیکارهای کنونی جهان-که بیش از همیشه است- می‌دانید. امروز پیروزی یک طرف را توانایی او در گرفتن و رساندنِ پیام و روایت او از واقعیت، رقم می‌زند؛ بسیار پیش و بیش از آنکه ابزارهای نظامی وارد میدان شوند و در آن اثر بگذارند. ما در این عرصه‌ی مهم باید دقت و تلاش و ابتکار خود را مضاعف کنیم. این پیام من به این همایش است.»

این پیام کوتاه در اصل انتظار نظام از سازمان عریض و طویل رسانه ملی و دستگاه تبلیغات را نشان می‌داد و کمبودها و نیازها را بازگو می‌کرد.

دقیقاً سه روز بعدازاین نشست و این پیام؛ شایعه‌ای در شبکه‌های اجتماعی دست‌به‌دست شد که هیچ‌کدام از رسانه‌های جریان اصلی داخلی آن را جدی نگرفتند. آن خبر این بود؛ پیمان جبلی و علی فروغی و بعضی دیگر از مدیران صداوسیما به دلیل استخراج بیت‌کوین در زیرزمین‌های صداوسیما بازداشت شده‌اند. این خبر دو روز در تعلیق باقی ماند تا اینکه پیمان جبلی در دیدار با جمعی از وعاظ و مبلغان کشور گفت: «این اتهامات برای ما طبیعی و عادی است»، و با لحنی کنایه‌آمیز خطاب به شایعه‌پراکنان ادامه داد: «بنده الان دو روز است که در بازداشت هستم به دلیل اینکه در زیرزمین صداوسیما رمزارز مخفی کرده‌ام. این تهمت‌ها و دروغ‌پردازی‌ها عملیات روانی است که علیه ما انجام می‌دهند. همه به این دلیل است که حواس ما را پرت کنند.»

این عملیات روانی که معلوم نبود از کدام سو با چه هدف و نیتی انجام شد؛ اما آنچه نشان داد این بود که چه دوستان جبلی و چه دشمنانش در یک سطح رویدادسازی و شبهه‌سازی قرار دارند و حتی اخبار جعلی و انتحاری مثل بازداشت رئیس سازمان رسانه ملی هم آش دهان‌سوزی نمی‌شود که مردم و طرف‌داران و مخالفان را به شور و هیجان بیاورد تا بلکه موج‌های رسانه‌ای بسازد و سر آخر خود جبلی است که باید بیاید و بگوید که من را نگرفته‌اند.

تکلیف خرگوش‌ها و شعبده‌ای که در کلاه نیست

حالا و در این روزهای پایان سال و آغاز سال جدید چشم‌هایی به تلویزیون است؛ بلکه شعبده‌ای را رو کند؛ اگرچه کلاه این سازمان دیر زمانی است که از شعبده خالی است و حتی خرگوش‌های آن کلاه هم گوشه‌ای نشسته‌اند و هویجشان را می‌خورند.

قطعاً کسی منتظر نیست که چهره‌های قبلی به تلویزیون برگردند و نکته این است که جریان‌های دوگانه ساز و دوگانه‌سوز و خالص ساز کاری کرده‌اند که اگر آنان هم برگردند شوری ایجاد نخواهند کرد.

۵۷۵۷

منبع خبر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا