اخبار دین

«زندان خون»؛ روایتی از وقایع ۱۰ساله حلب و رنج مردم سوریه

به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ،  انتشارات نیستان ادب اخیراً‌ و پس از انتشار ترجمه کریم شنی از رمان «خار و میخک» اثر یحیی سنوار،‌ رمان دیگری از جهان عرب را با ترجمه شنی منتشر کرده است.

بنابر روایت تسنیم، «زندان خون» نوشته نضال صالح نویسنده فقید سوری است که در سال ۲۰۱۹ از سوی انتشارات دلمون الجدیده در سوریه منتشر شده است.

نضال الصالح (۱۹۵۷ ـ ۲۰۲۳) نویسنده و منتقد ادبی مشهور سوری با مدرک دکترای نقد ادبی مدرن است که مدتی ریاست اتحادیه نویسندگان عرب را به عهده داشته است. از نضال‌الصالح تا به حال ۲۳ عنوان کتاب پژوهشی و ادبی منتشر شده است که ۱۰ عنوان از آن رمان و داستان کوتاه است.

نضال نزدیک به یک دهه، سکان­دار اتحادیه نویسندگان عرب در سوریه بود و با این­که پس از حوادث سوریه در سال ۲۰۱۱، منتقد نظام حاکم سوریه بود، نتوانست دیده از ویرانی و تخریب برهم نهد و از روی وطن‌پرستی، در صف مبارزین فرهنگی علیه داعش و سلفی‌­گری قرار گرفت و تهمت­‌های فراوانی را به جان خرید. در واقع، نضال صالح، یک روشنفکر میهن ـ ‌پرست بود که مدتها اعتراض دوستان و یاوه­‌گویی دشمنان را تحمل کرد؛ اما صحنه را خالی نکرد و در داستان‌هایش، نتایج مخرب اختلاف و تفرقه­‌افکنی را به زبانی مؤثر بیان کرد و در مقابل، به لطایف‌­الکلام، حاکمان را مورد نقد و توصیه قرار می‌­داد.

نقد وی به نظام سوریه تا آنجا پیش رفت که وزارت فرهنگ سوریه مجوز انتشار کتاب وی به نام «حبس‌الدم» را در سوریه نداد. در نهایت، برخی از نویسندگان طرفدار بشار اسد، با امضای طوماری، وی را به عدم کفایت در هدایت اتحادیه نویسندگان سوریه متهم کردند و وی نیز مجبور به استعفا شد.

«حبس‌الدم» نام زندان بزرگ و تاریخی حلب است؛ آب‌انبار بزرگ رومی (بیزانسی) که بعدها بخشی از آن در دوره عثمانی تبدیل به زندان و پس از اشغال فرانسویان قتلگاه انقلابیون و نماد اشغالگری و بیداد در تاریخ حلب و مشهور به «حبس‌الدم» شد؛ زندانیان در این حفره رها می‌شدند تا از سرما، رطوبت و گرسنگی و تشنگی زجرکش شوند.

نضال الصالح در رمان حبس الدم در واقع ادامه‌ای بر رمان «جمر الموتی» (سنگ مردگان) را نگاشته است.

رمان زندان خون، یک رمان تاریخی مدرن است و با ترکیبی موزاییکی از تاریخ گذشته سوریه، حلب و زندگی و احوال مورخ، ادیب و لغت‌شناس شهیر سوری، خیرالدین اسدی‌زاده  و کتابخانه بزرگش به شرح وقایع دهه اخیر حلب و مصائبی که مردم متحمل شدند و نیز جنایاتی که از سوی دولت‌های خارجی، مسلمانان تندرو و اختاپوس‌های اقتصادی صورت گرفت‌، پرداخته است.

پیرنگ رمان هم ترکیبی است از داستان زندگی خیرالدین اسدی، داستانک­‌هایی از مصائب چندین شخصیت حلبی.

این داستان­‌واره­‌ها، در بستر حوادث تاریخ گذشته و حال سوریه و حلب روایت می‌شود و در جای‌جای آن، آرای این نویسنده روشنفکر درباره حکومت، فرهنگ، تاریخ، وطن، مردم و طبقه روشنفکران و نویسندگان تعبیه شده است.

سبک رمان، ترکیبی از واقع‌گرایی (گزارش تاریخی و خبری) به‌ علاوه رئالیسم جادویی (زنده شدن دو مرده) در محتواست، فرم آن نیز در نوع خود، بی­‌نظیر است و به صورت پازلی ۲۰ بخشی شکل گرفته است که هر کدام، مرکب از چند قطعه با عناوین ثابت هستند، یعنی در هر بخشی، مطالب متعددی که پیوستگی تامی با هم و با مطالب بخش­‌های دیگر دارند، ذیل عناوین ثابتی در کنار هم قرارگرفته‌اند.

نثر رمان نیز مانند دیگر ویژگی­‌های آن، ترکیبی است از گونه­‌های صمیمی (در روایت تنه اصلی داستان)، محاوره (در ایمیل‌­ها)، مسجع (در بریده­‌هایی از متون گذشته) خبری(در نقل‌قول از رسانه­‌ها) و ادبی شاعرانه (در قطعات ادبی و اشعار عربی).

بخش­‌های جالبی از ایران­‌گرایی در شرح سفر خیرالدین اسدی به ایران و ارادت او به حافظ شیرازی و استفاده از اشعار حافظ در ضمن گفت‌وگوهای رمان و اشعار خیرالدین اسدی، خواندنی است.

از بخش‌های جالب این رمان، شرح احوال شهاب‌الدین سهروردی (شیخ اشراق)، فیلسوف نامدار ایرانی است که در حلب مدفون است. نویسنده یکی از قصائد مشهور شیخ اشراق را در ضمن رمان گنجانده که مترجم به خوبی ترجمه زیبایی از آن‌را به فارسی برای اولین بار ارائه کرده است؛ همچنین اشعار خیرالدین اسدی نیز در بخش‌های مختلف رمان آمده است.

در بخشی از رمان تحت عنوان «قبرستان صالحین» آمده است:

ابومحمود گوشش را تیز کرد. صدایی قبرستان صالحین و خادمش را از خواب بیدار کرد. گوشش را به صدای مبهم داخل قبرستان گرفت. از اتاقش بیرون رفت. چراغ‌دستی کوچکش همراهش بود، نور کم­سویش را تا آنجا که می­‌توانست، به‌طرف تاریکی شدید آن شب گرفت. ناگهان در خود، ترسی را که بر سرش آوار شد، حس کرد. چیزی نمانده بود که به وسط قبرستان برسد. به منبع صدا نزدیک شد، دید قبری، شکم خالی­‌اش را مقابل آسمان بازکرده بود! و گودالی در کنار آن بود؛ به‌اندازه یک هیکل لاغر. اعوذبالله! و بسم‌الله گفت! چون در طول روز، برای کسی در زمین مجاور آن، قبری نکنده بود. وقتی نور چراغ را به داخل قبر انداخت، تعجب کرد که هیچ اثری از مرده داخل آن نیست! به سمت گودال برگشت. در آن‌هم چیزی نبود. دوباره اعوذبالله! و بسم‌الله گفت! شروع کرد به خواندن فلق و ناس و هر سوره کوچکی که از حفظ بود؛ برای دفاع!»

انتشارات نیستان ادب ترجمه این کتاب به فارسی را به قیمت ۱۹۰ هزار تومان منتشر کرده است.

منبع خبر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا