اگر درست ساخته شود، کمدی شاید لذتبخشترین ژانر فیلم باشد که به مخاطبان ساعات فراری بسیار مورد نیاز از شلوغی های دنیای واقعی را ارائه میدهد. با این حال، ساخت فیلم کمدی بسیار پیچیده تر از آن چیزی است که به نظر می رسد. حتی زمانی که فیلمسازان شوخی هایی بسیار موثر خلق می کنند، کمدیها بسیار موضوعی و خاص هستند، به این معنی که بسیاری از این فیلمها چند سال بعد دیگر خندهدار نیستند. با این حال یک سری فیلم های کمدی هستند که این قاعده را به چالش می کشند و سال ها و حتی دهه ها بعد هم هنوز خنده دار هستند. در این مطلب شما را با ۱۰ مورد از خنده دارترین فیلم های تاریخ سینما آشنا خواهیم کرد.
خنده دارترین فیلم های تاریخ سینما
۱۰- A Fish Called Wanda (۱۹۸۸)
۹- Step Brothers (۲۰۰۸)
۸- The 40-Year-Old Virgin (۲۰۰۵)
۷- Anchorman: The Legend of Ron Burgundy (۲۰۰۴)
۶- Borat (۲۰۰۶)
۵- Tropic Thunder (۲۰۰۸)
۴- Bridesmaids (۲۰۱۱)
۳- Monty Python and the Holy Grail (۱۹۷۵)
۲- Blazing Saddles (۱۹۷۴)
۱- Airplane! (۱۹۸۰)
۱۰- A Fish Called Wanda (۱۹۸۸)
این کمدی سرقت با کیفیت ساختی باورنکردنی، در مورد گروهی از تبهکاران عجیب و غریب است که در جستجوی الماس های به سرقت رفته به هم نارو می زنند. واندا (جیمی لی کرتیس) و معشوقش اوتو (کوین کلاین) یک وکیل بدعنق به نام آرچی (جان کلیز) را فریب می دهند تا اقلام سرقت شده را پس بگیرند، در حالی که کنِ بیچاره (مایکل پیلین) به عنوان یک همدستِ دوستدار حیوانات دارای لکنت زبان، به کمدی داستان کمک می کند.
این کمدی بریتانیایی در بهترین حالت ممکن یک فیلم کمدی بریتانیایی است. به طور خاص، فیلم در زمانبندی کمدی بیعیب و نقص توسط گروه بازیگرانش بسیار خوب عمل می کند، با بازی برنده اسکار کلای در نقش اوتوی پرافاده،متکبر و کمهوش که از بقیه نقش آفرینی ها متمایز است. صحنه های بامزه در فیلم وجود دارد، مانند صحنه نمادینی که در آن یکی از بدجنس ها سه بار تلاش می کند تا شاهدی را ترور کند، اما در عوض هر بار به طور تصادفی به یکی از سگ هایش شلیک می کند. ماهی ای به نام واندا با فروش قابل توجه ۱۸۸ میلیون دلاری در مقابل بودجه ۷ میلیون دلاری اش، یک کمدی با موفقیت غیرمنتظره بود و از آن زمان در میان بهترین فیلمهای بریتانیایی تاریخ قرار گرفته است.
۹- Step Brothers (۲۰۰۸)
ویل فرل و جان سی رایلی قدرت های بازیگری خود را در این کمدی مسخره اما بامزه شان آزاد می کنند. آنها نقش دو بزرگسال با رفتارهای کودکانه را بازی می کنند که وقتی والدینشان با هم ازدواج می کنند مجبور می شوند با هم زندگی کنند. برنان و دیل در ابتدا به شدت با هم دشمنی دارند، اما به زودی بر سر شخصیت ها و رفتارهای خاص و عجیب و غریبشان با هم دوست می شوند، که به یک سری اتفاقات خنده دار منجر میشود که صبر والدینشان را به بوته آزمایش می گذارد. نتیجه این رابطه یک ماجرای پرفراز و نشیب دیوانه وار از پوچی، هم جوشی ستاره ای درجه یک و نبوغ بداهه گویی است.
آدام مککی، کارگردان فیلم، از آن زمان به سمت پروژههای متفکرانه تر مانند The Big Short و Vice رفته است، اما در برادران ناتنی او هنوز به شکلی متمرکز روی ارائه هرچه بیشتر خندههای روده بر کننده متمرکز بود. ممکن است فیلم آنقدرها هم هوشمندانه یا عمیق نباشد و همه از ناپختگی عمدی آن خوششان نیاید، اما برای شروع بسیار سرگرم کننده است. مککی موفقیت فیلم را به انرژی جوانی ستارگان آن مرتبطمی داند. او میگوید: «هر دوی آنها جنبه بازیگوشی بزرگی مانند بچهها دارند. هر دو دارای شوخ طبعی غیرعادی در مورد معنای بزرگسال بودن در این دنیا هستند و میتوانند به آن بخندند.»
۸- The 40-Year-Old Virgin (۲۰۰۵)
استیو کارل با اولین نقش اصلی خود همه را غافلگیر کرد و در نقش اندی، کارمند خجالتی فروشگاه لوازم الکترونیکی که دوستانش متوجه می شوند او هرگز رابطه جنسی نداشته است، شخصیتی نمادین را خلق کرد. همکارانش – با بازی پل راد، ست روگن و رومانی مالکو – که مصمم هستند به او کمک کنند باکرگی اش را از دست بدهد، یک سری تلاش های نادرست و بدفرجام را برای بیرون آوردن اندی از لاکش آغاز می کنند. این یک سناریو ساده است که کارل و همبازی هایش (با کارگردانی جاد آپاتو) به یک معرکه ی جنسی سخیف اما بامزه تبدیل می کنند.
کارل یک بازیگر با استعداد و همه کاره است که می تواند کمدی ابلهانه و البته احساسات واقعی را به تصویر بکشد. او این کار را در فیلم باکره ۴۰ ساله به خوبی مدیریت می کند و باعث می شود اندی اساساً نجیب، واقعی و مشتاق جلوه کند. بازی او بخش مهمی از موفقیت فیلم است. او همچنین فیلمنامه را با آپاتو نوشته و با تعداد قابل توجهی از دیالوگ های خنده دار و سناریوهای به یاد ماندنی، از جمله صحنه بدنام اپیلاسیون، شما را روده بر می کند.
۷- Anchorman: The Legend of Ron Burgundy (۲۰۰۴)
فیلم افسانه ای گوینده نگاهی هجوآمیز به دنیای تحت سلطه مردان در بخش اخبار دهه ۱۹۷۰ است. ویل فرل در نقش ران بورگوندی نقش اصلی داستان را بر عهده دارد، یک گوینده اخبار خودخواه، که با پیوستن یک خبرنگار زن جاه طلب، ورونیکا کورنینگ استون (کریستینا اپلگیت)، به تیمش، زندگی اش به هم می ریزد. در حالی که رقابت بین ران و ورونیکا بالا میگیرد، فیلم به ورطه پوچی وارد می شود، که شامل تکنوازی فلوت جاز، نزاعهای تیم خبری به سبک باندهای خیابانی و تک گویی هایی است که ناب ترین اشکال کمدی هستند.
این ستارگان از کمک همبازی های فوقالعادهای مانند پل راد، استیو کارل، کریس پارنل و کاترین هان برخوردار می شوند که همگی به وضوح از به زبان آوردن دیالوگهای مسخره لذت می برند. همه بازیگران متعهد و پرانرژی هستند که به طور قابل توجهی فیلمنامه درخشان فیلم را ارتقا می دهند. اگرچه در زمان انتشار به طور گسترده مورد استقبال قرار نگرفت، اما شهرت گوینده با گذشت زمان همچنان در حال رشد است و بدون شک یک کلاسیک مدرن خواهد بود.
۶- Borat (۲۰۰۶)
شاهکار ساشا بارون کوهن ترکیبی تحریکآمیز از سناریوهای فیلمنامهای و واقعیت است، در حالی که روزنامهنگار مشهور قزاق در سفرهای خود به سراسر ایالات متحده با افراد واقعی تعامل دارد. فیلم از طریق طنز شنیع و توهین آمیز، محتوای جنسی و نادرستی های سیاسی بی حد و حصر، به شکلی بامزه و تامل برانگیز به هجو جهل، تعصب، و سوءتفاهم های فرهنگی می پردازد.
از این نظر، بورات یکی از ماندگارترین آثار کمدی دهه ۲۰۰۰ است که با ظرافت یک پتل به بررسی تمام مسائل روز می پردازد. تفسیری واقعی در زیر شیرین کاری ها و مسخره بازی های حال بهم زن شخصیت ها وجود دارد. شیطنتهای شنیع بورات – خواه تلاش برای ربودن پاملا اندرسون یا خراب کردن یک شام رسمی – باعث خلق نوعی کمدی میشود که به یک اندازه جسورانه و چندش آور است. در مرکز همه چیز، بازی بی باکانه کوهن قرار دارد. او موفق می شود در تمام مدت در شخصیت خود باقی بماند و حتی در ناخوشایندترین موقعیت ها نیز به سرعت جوک هایی بامزه خلق کند.
۵- Tropic Thunder (۲۰۰۸)
این فیلم نیشدار هجو هالیوود گروهی از بازیگران خودشیفته را دنبال می کند که فیلمی در مورد جنگ ویتنام می سازند. وقتی فرآیند تولید فیلم مطابق انتظار پیش نمی رو، بازیگران- از جمله ستاره اکشن تاگ اسپیدمن (بن استیلر، که فیلمنامه را نوشته و کارگردانی فیلم را نیز به عهده دارد)، بازیگر متداکتینگ کرک لازاروس (رابرت داونی جونیور)، و رپر گذشته و بازیگر امروز، آلپا چینو (برندون تی جکسون) – بدون اینکه متوجه شوند خود را در معرض خطری واقعی می یابند.
از اینجا به بعد، تندر استوایی سکانس های بامزه و خنده داری را با سرعتی بیامان ارائه کرده و شتاب خود را از ابتدا تا انتها حفظ میکند. خرابکاری حاصل، هم به شدت خنده دار و هم بهشدت مبتکرانه است، با طنزی که از تجربههای ناخوشایند خود استیلر در کسب و کار تولید فیلم نشات می گیرد. بی ادبانه و به شدت خشن و زمخت، تندر استوایی مصمم پیش رفته و به هیچ چیز اهمیت نمی دهد، بیرحمانه غرور ستارههای سینما را به سیخ میکشد. البته این نیشدار بودن برای همه خوشایند نبود، اما جسارت آن به این معنی است که یکی از آخرین کمدی های بزرگ و اصلی با این نوع حس بود.
۴- Bridesmaids (۲۰۱۱)
ساقدوشها به نویسندگی کریستن ویگ بسیار بهتر از انتظار ظاهر شد، با داستان پر سر و صدا و در عین حال احساسی و قابل درکش در مورد دوستی، رقابت و رشد شخصی، همه را غافلگیر کرد. این فیلم داستان آنی (ویگ) را دنبال می کند، زنی بدشانس و گرفتار که وظیفه دارد ساقدوش بهترین دوستش لیلیان (مایا رودولف) باشد. وقتی آنی در پیش رفتن با برنامههای عروسی مجلل لیلیان و رقیب موفقاش هلن (رز برن) دچار مشکل می شود، هرج و مرج و شادی از راه می رسد که به صحنههای بامزه ای مانند صحنه بدنام مغازه عروسی منجر میشود.
زمانبندی کمدی ویگ (که یک بار دیگر در SNL نشان داده شد) و آسیبپذیری از نقاط اتکای اصلی فیلم هستند، که گروهی از ستارگان سینما که ملیسا مککارتی در یک نقش اصلی نامزد اسکار یکی از آن هاست (فیلمنامه نیز نامزدی اسکار را دریافت کرد) نیز آن را تکمیل می کنند. برخلاف کمدیهای عروسی معمولی که بر کلیشهها تکیه میکنند، ساقدوشها با جذابیت برای طیف گستردهتری از مخاطبان، قالب ها را میشکنند. اگرچه برخی از عناصر فیلم فرمولی و کلیشه ای هستند، اما رویکرد آن، احساسات واقعی را با شوخ طبعی پر سر و صدا متعادل می کند.
۳- Monty Python and the Holy Grail (۱۹۷۵)
مانتی پایتون چندین شاهکار به نام خود دارد، اما خنده دارترین پروژه آنها مسلماً مانتی پایتون و جام مقدس است، هجو پوچ گرایانه آنها در مورد افسانه شاه آرتور. در اینجا، نمادهای مشهور این فرانچایز مانند جان کلیس، گراهام چپمن، اریک آیدل، مایکل پیلین، تری جونز، و تری گیلیام مجموعهای از طرحهای کمدی سورئال و خندهدار با ارتباطات عجیب را ارائه میدهند. از شوالیههایی که «نچ» میگویند تا خرگوش قاتل، هر لحظه از این فیلم مملو از شوخ طبعی و هتک حرمت های خاص فرانچایز مانتی پایتون است.
این فیلم واقعاً در نوع خود بینظیر است، از کثیفیها و لباسهای مندرس گرفته تا حساسیتهای عجیب و غریب و تمسخرهای آنارشیستی. پایتونها در اینجا به طرز باشکوهی رها نمیشوند، شوخی ها را تا جایی که میخواهند انجام میدهند، و گاهی اوقات یک خوشمزگی را تا سرحد ممکن پیش می برند. برخی از این موارد بیش از حد می شوند و پایانی که دیوار چهارم را فرو می ریزد کمی ناامید کننده است (اگر چه تحریک آمیز است)، اما همه اینها فقط خراشی بر جذابیت و بامزگی کلی فیلم است.
۲- Blazing Saddles (۱۹۷۴)
یکی از بهترین پروژه های مل بروکس، زین های شعله ور، سواری دیوانه واری است که کلیشه های ژانر وسترن را مورد تمسخر قرار داده و هنجارهای اجتماعی را با طنز گزنده ای به چالش می کشد. داستان درباره بارت (کلیون لیتل)، یک کلانتر سیاه پوست است که به عنوان بخشی از یک نقشه فساد به عنوان کلانتر یک شهر کوچک و نژادپرست منصوب می شود. بارت با واکو کید (جین وایلدر)، یک هفت تیرکش خسته، متحد می شود تا شخصیت های شرور را شکست داده و شهر را نجات دهد.
بروکس برای ساختن فیلمی که به یک اندازه خنده دار و تحریککننده است، از کمدی بزن و بکوب، شکستن دیوار چهارم و نقدهای اجتماعی تند و تیز استفاده میکند. به طور خاص، کمدی بزن و بکوب فیلم به خوبی مدیریت میشود و به جای اینکه زیادهروی باشد، احساس می شود کاملاً خوب پیاده سازی شده است، خواه هدلی لامار باشد که مکرراً سرش را به پنجره می کوبد در حالی که بر سر جلاد فریاد میزند، خواه کمدی فیزیکی ظریف اما نبوغ آمیز وایلدر باشد. این فیلم اساساً به بهترین وجه خوشایند عامه سینماروها است و کاملاً متعهد است تا حد امکان تماشاگر را بخنداند.
۱- Airplane! (۱۹۸۰)
مقام اول در این لیست (شاید جای تعجب نباشد) به فیلم هواپیما! می رسد، یک فیلم هجوآمیز فاجعه ای بسیار خنده دار در مورد یک پرواز تجاری که دچار هرج و مرج می شود. تد استرایکر (رابرت هیز)، یک خلبان سابق رنج کشیده، با اکراه با کمک دوست دختر سابقش الین (جولی هاگرتی) کنترل هواپیما را در دست می گیرد. این روایت در ذیل خوشمزگی های سریع، بازی با کلمات، و طنز بصری پوچ، از جمله برخی از بهترین کمدی های تصویری که تا به حال روی سلولوئید ثبت شده است، قرار می گیرد.
قابل توجه است که چگونه هواپیما! توانسته این همه شوخی را در زمان روایت کوتاه ۸۷ دقیقهای خود بگنجاند. تعداد بالای خوشمزگی ها در هر دقیقه از فیلم بی نظیر است. این کمدی ها عبارتند از حقه های شعبده بازی، بلیط های در حال دود کردن، چهره های بامزه، بینی پینوکیویی دکتر روماک (لزلی نیلسن)، ترجمه بی معنی، سیلی، انفجار ناشی از سیگار، مشکل الکل نوشی تد، و خلبان خودکار بادی. بخش زیادی از طنز فیلم احمقانه، حتی مزخرف است، اما این عمدی است. همه اینها به یک شگفتی کمدی تبدیل می شود که بعد از گذشت این چند دهه هنوز هم تاثیرگذار است.