وبلاگ

حالا باید با روسیه خائن چه کنیم؟

از ابتدا هم معلوم بود کار به همین جاها ختم می شود، فقط باید کمی صبر می کردیم تا طشت رسوایی رفقای کمونیست و حزب بعث از بام نه فلک به زمین افتد و صدایش در همه عالم بپیچد. ما به این ستایش ها و دشنام ها عادت کرده ایم. به این افراط ها و تفریط ها. کسانی که نمی خواهند سخن اهل انصاف و تامل را بشنوند تا آخر عمر محکوم به این تندروی ها هستند. یا عکس رفیق پوتین و رفیق اسد را در کنار سید حسن نصرالله و دیگر رهبران مقاومت قرار می دهند و یا مثل این روزها برای دشنام دادن و خائن خواندن پوتین و اسد از یکدیگر سبقت می گیرند. هم در آن روزها اشتباه می کردند و هم در این روزها. پوتین و اسد از ابتدا همین بودند. اهل افراط و تفریط از آن جایی که خود را همیشه عاری از هر عیب و نقصی می بینند طبق معمول بازهم به جای خود شکستن به سراغ آیینه می روند. به جای این که در کار و بار خود تامل کنند اوهام می بافند و همواره دیگری را مقصر و مسبب وضع موجود می دانند. حالا هم که کار از انکار و پرده پوشی گذشته است می گویند: اسد را چند کشور عربی فریب دادند و پوتین را آمریکایی ها و صهیونیست ها با وعده و وعید از راه به در کردند وگرنه این دو بزرگوار از مجاهدین فی سبیل الله بودند و در کنار خانه خدا هم پیمان شده بودند که تا جان دارند از باورهای شیعی و انقلابی و استکبار ستیزانه دست برندارند. زهی کار و زهی کور!

حالا چه باید کرد؟ اگر بخواهیم طبق معیارهای شبه انقلابیون و خودارزشی پنداران رفتار کنیم فردا باید جماعتی را گسیل کنیم تا سفارت روسیه را به آتش کشند و پرچم منحوسش را به زیر آورند تا دست به نقد رفیق پوتین حساب کار دستش بیاید و بفهمد نارفیقی چه تاوانی دارد تا بعد. بعد هم می سپاریم به چند جوان غیور که اشعاری در هجو خاندان پوتین علیه ما علیه بسرایند و به آهنگ و نماهنگ بیارایند و از صدا و سیمای پُر مخاطب پخش کنند. به شهرداری هم می سپاریم در و دیوار را از شعارهای ضد کمونیستی پُر کنند تا همگان بدانند وقتی می گوییم نه شرقی نه غربی یعنی چه؟

ای کاش این چیزهایی که نوشتم مزاح بود. اما نه تنها هیچ ربطی به مزاح ندارد بلکه سال هاست جدی جدی داریم در همین طریق گام بر می داریم. طابق النعل بالنعل. آن روزهایی که اهل انصاف و عقلای قوم، این جماعت را از روس پرستی افراطی برحذر می داشتند بلافاصله آن ها را به آمریکاپرستی متهم می کردند و با القاب و عناوین مسخره ای مثل: غربگدا و کدخداپرست، سعی در خاموش کردن منتقدان داشتند. هیچ آدم عاقلی نمی گفت و نمی گوید که با روس ها به دشمنی برخیزید و با آمریکایی ها طرح دوستی بریزید. همه عقلای قوم هزاران بار گفته اند و می گویند: در عالم سیاست اصلا چیزی به نام دوستی و دشمنی وجود ندارد. پوتین و ترامپ و اردوغان و اسد و بن سلمان و بقیه جانوران اهل سیاست هیچ فرقی باهم ندارند. هر کدام از آن ها اگر توانست به منافع ملی این سرزمین کمکی برساند که می توان در چارچوب روابط بین الملل و احترام مقابل حرمتش را حفظ کرد، و اگر جز این بود باید سیاستی در پیش گرفت تا به خصومت برانگیخته نشود. همین. فهم این گزاره ساده این قدر دشوار است؟

اما حضرات شبه انقلابی نمی توانند بیرون از دایره دوستی و دشمنی به چیز دیگری فکر کنند. همه چیز در چشم آن ها یا سیاه است یا سفید. حتی به مردم سرزمین خودشان هم این گونه می نگرند. مردم یا انقلابی اند یا ضد انقلاب. یا سازشکارند یا اهل مقاومت. یا ارزشی اند یا ضد ارزش. بابا بی خیال! آدمیزاد پیچیده تر از این دو قطبی های مضحکی است که شما برای خودتان درست کردید. سیاست داخلی و خارجی یک سرزمین پهناور را گره زده اید به مشتی اوهام و خرافات و عمری است که بر هوا بخیه و به سندان مشت می زنید. حالا هم به جای بد و بیراه گفتن به روسیه و شرح خیانت های بی شمار پوتین، بهتر است کمی از ناشناخته ای به نام عقل کمک بگیرید و بیش از این مملکت را به دردسر نیندازید. لازم نیست برای جبران مافات هی لنگ ولگد نثار رفیق دیروزتان کنید. طرف اگرچه خیلی زیرک تر از این حرف هاست اما فرزند خلف سازمان اخلاقی کا.گ.ب است و اگر زیادی روی اعصابش بروید کار دستتان خواهد داد. به نفعتان است که با حرمله ای چون او مماشات کنید. کاری که باید با همه حرمله ها کرد. نه شرقی نه غربی یعنی همین. اسمع افهم!

منبع خبر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا