اخبار سیاسی

تفاوت سعید و مسعود/ آیا «به هرقیمتی مذاکره نمی کنیم» با «هرگز مذاکره نمی‌کنیم» یکی است؟

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، وبسایت عصر ایران در گزارشی نوشت: در یکی دو هفته اخیر که مسعود پزشکیان همان ادبیات رسمی و گاه شعاری را دربارۀ مذاکره با ترامپ و مقاومت و تحریم تکرار می‌کند برخی به طعنه می‌گویند نکند سعید جلیلی شده‌ای! (حال آن که بعد از سقوط بشار اسد ادبیات رسمی را تکرار نکرد و انگار نه انگار و جز در یک کنفرانس بین المللی اشاره ای دیپلماتیک نداشت).

یک هفته‌نامه در شهرستان نیز این مضمون را درصفحه اول و جلد خود نشانده و البته اینها همه از سر علاقه و حمایت است وگرنه دو گروه دیگر (براندازان و تحریم‌کنندگان انتخابات و همچنین اصول‌گریان رادیکال) همچنان با او بر سر مِهر نیستند.

براندازان و تحریم‌کنندگان معتقدند «همه شون مثل هم‌اند» و پزشکیان و جلیلی ندارد چون همه مجری سیاست‌های واحدی‌اند و پزشکیان هم اگر تایید شد برای آن بود که اصلاحات و جراحی‌های اقتصادی که گریزو گزیری از اجراشان نیست انجام دهد خصوصا دربارهٔ قیمت حامل‌های انرژی تا پایگاه اجتماعی ولو حداقلی مانع تکرار شورش‌ و اتفاقاتی همچون آبان ۹۸ شود و به آن فرجام نینجامد و هزینه‌های سنگین سیاسی و اجتماعی در پی نداشته باشد.

اصول‌گرایان رادیکال با نماد مشخص جبهه پایداری اما مادام که جواد ظریف در کنار رییس جمهوری باشد با پزشکیان میانه‌ای ندارند. با این اوصاف روشن است که انتقادکنندگان از حامیان و رأی دهندگان‌اند.

هر چند پزشکیان می‌تواند توجیه کند که طبعا نمی‌توانسته بر خلاف نظر رهبری که صریح و روشن در ۱۹ بهمن ابراز شد موضع بگیرد ولی این را نمی‌گوید بلکه در تأیید دلایل و قراینی می‌آورد و خوش‌بختانه همچنان مورد وثوق رهبری است که اگر نبود اجازه برداشت یک میلیارد دلار از صندوق ذخیره ارزی برای تخصیص کالابرگ صادر نمی‌شد.

او اما دیروز گفت “مذاکره می‌کنیم اما نه به هر قیمتی” و این با «هرگز مذاکره نمی‌کنیم» دوتاست و این یعنی مسعود پزشکیان، دچار دگردیسی نشده و مشخصا و مصداقا به سعید جلیلی تبدیل نشده است.

جدای این به فرض که در سیاست خارجی و آن هم در قبال آمریکا و البته آمریکای کنونی ترامپ شبیه جلیلی شده باشد اما در سیاست‌های دیگر این‌گونه نیست و می‌توان به مخالفت با درگیر شدن مستقیم نظامی با اسراییل یا متوقف کردن قانون حجاب و امتناع از ابلاغ آن همچنین غیر نظامی کردن استانداری‌ها و انتصاب مدیران زن و سنی در مناطقی اشاره کرد و به اینها باید بازنگری در گزینش‌ها و بازگرداندن نیمی از استخدام‌های جدید آموزش و پرورش هم اشاره کرد.

واضح است که برای مردم این امور و حتی رفع فیلترینگ واتس‌اپ فرعی است و به قدرت خرید یا اصطلاحا سفره خود نگاه می‌کنند والبته نگران کننده تر و غیر قابل تحمل تر از همه  به قیمت دلار که روند صعودی یافت. اینها را می دانیم ولی بحث ما تنها بر سر این است که آیا مسعود پزشکیان، سعید جلیلی شده است؟ پاسخ خوش‌بختانه به ۴ دلیل منفی است:

 اول این که در نگاه جلیلی و تیم او اصلا نباید مذاکره کرد و حتی اگر رهبری هم مجوز می‌داد چه بسا انجام نمی‌داد یا با اکراه انجام می‌داد ولی پزشکیان گفته مذاکره می‌کنیم منتها نه به هر قیمت.

دوم این که به فرض در مورد خاص مذاکره مستقیم با آمریکا به مواضع جلیلی نزدیک شده باشد اما بر سر اف‌ای‌تی‌اف و موضوعات دیگر همان مواضع را دارد و پی گیر است و وقتی باید نومید شد که بر قانون حجاب و اف ای تی اف و ظریف کوتاه بیاید.

سوم این که اگر از زبان سعید جلیلی راهبرد و استراتژی باشد ممکن است در نگاه یا بیان مسعود پزشکیان  تاکیتک و از سر ناگزیری و اقتضای سیاست ورزی واقع بینانه برای بقا در ساختار باشد و به محض تغییر شرایط وضعیت تفاوت کند یا مثلا چه بسا همین حالا هم  ایران هم یکی از موضوعات مورد مذاکره پوتین و ترامپ باشد.

نکته چهارم اما مهم‌تر است. اگر مسعود پزشکیان به سعید جلیلی تبدیل شده و تغییر ماهیت داده بود چرا شاهدیم شمشیر رادیکال‌ها علیه او آخته‌تر شده و تازه‌ترین نمونه طرح استیضاح عبدالناصر همتی وزیر اقتصاد با ۹۱ امضا و به خاطر افزایش ناگهانی قیمت ارز است در حالی که می‌دانیم مسوولیت ارز با بانک مرکزی است و رییس کل بانک مرکزی در این دولت هم از دولت ابراهیم رییسی باقی مانده و تازه از عهده او خارج شده و گیر در جاهای دیگر است  و تصمیمات مهم اقتصادی در شورای عالی هماهنگی اقتصادی سران اتخاذ می‌شود.

اشتباه نشود. ماله نمی‌کشم و می‌دانم و تردیدی نیست در این که رییس جمهور پزشکیان ادبیات فاخری ندارد یا ترجیح می‌دهد گاه به جای امور اصلی مباحثی پیش کشد که در اولویت مردم نیست و فی المثل درباره آموزش و پرورش در حالی که مشکل اصلی ملول بودن محتواست، از ساخت مدرسه در روستاهایی می گوید که چه بسا بی سکنه می شوند.  

همچنین و مهم‌تر اختصاص بودجه به نهادهای غیر مولد قابل نقد است و چنان که در گفتاری دیگر به صورت مستند و مستدل آمده اختصاص بودجه به جایی مثل ستاد امر به معروف که هیچ خاصیت و برون‌دادی ندارد جز حامی پروری با کدام آموزه نهج البلاغه سازگار است؟  

بله. این نقدها همه وارد است ولی از ابتدا نیز همه می‌دانستند مسعود پزشکیان نه حسن روحانی است که پای مذاکره بایستد و کوتاه نیاید و نه سید محمد خاتمی است با پایگاه اجتماعی گسترده که به سیاست و فرهنگ بسنده نکرد و اتفاقا در اقتصاد و معیشت توفیقات بیشتر داشت و مشخصا در بخش انرژی و صنعت خودرو تحول ایجاد کرد و از دولت دوم او به عنوان موفق ترین دولت در جمهوری اسلامی یاد می شود.  

برخی به پزشکیان انگ پوپولیست هم وارد می‌کنند و این که مرکز ستیز یا مرکزگریز است و این را از طرح موضوعاتی چون هر استان یک رییس جمهور یا ترجیح سفر به استان های پیرامونی به جای مرکزی می توان دریافت اما احمدی‌نژاد پول داشت و او ندارد و اصطلاحا بی‌مایه فطیر است و وقتی پولی در کار نیست عریضه نویسی و دنبال خودرو رییس جمهور دویدن هم فایده ندارد.

داستان دلار و طلا و بی برقی و بی گازی هم که اظهر من الشمس است و البته بحث حداقل دستمزدها که مانده اند چه کنند. چون حداقل دستمزد کنونی تنها برای یک سوم ماه کافی است و اگر هم دو یا سه برابر شود کارفرمای گرفتار بی‌برقی و بهره بانکی و رکود چه بسا از پس آن برنیاید.

اینها همه را می دانیم و کلاف سر درگمی شده و همه ما موقع مراجعه به جایگاه بنزین حس می کنیم ارزان و در واقع رایگان است و در عین حال نگران ایم که افزایش آن بر اقلام دیگر به خاطر هزینه های حمل  و نقل اثر گذارد و بدیهی است که خواهد گذاشت.

پس این گفتار در پی چه بود؟ این که مسعود پزشکیان، سعید جلیلی نشده یا عجالتا و هنوز نشده. حداقل ما نباید بگذاریم بشود!

۲۷۲۱۱

منبع خبر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا