به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، شهید آیتالله دکتر بهشتی، یکی از برجستهترین متفکران انقلاب اسلامی، همواره بر ضرورت تشکیلات اسلامی تأکید داشت و نقش آن را در هدایت جامعه به سوی ارزشهای الهی و انسانی، غیرقابلانکار میدانست. سند پیش رو بیانات ایشان است که در ابتدای یکی از شمارههای مرامنامههای حزب جمهوری اسلامی آمده، وی تلاش دارد دو مفهوم بنیادین را در کنار هم مطرح کند: تحزب و تهذب. از نگاه او، حزب و تشکیلات اسلامی تنها زمانی ارزشمند و مفید خواهند بود که به عنوان ابزاری برای ارتقای اخلاق و تقوای الهی مورد استفاده قرار گیرند.
بنابر روایت پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی، دکتر بهشتی با استناد به آیات قرآن کریم، بر ضرورت ایجاد تشکیلاتی تأکید میکند که رسالت آن نه صرفاً کسب قدرت، بلکه هدایت جامعه به سوی کمال معنوی باشد. بر این اساس، شهید بهشتی بر همافزایی بین تشکیلات و تهذیب نفس تأکید دارد و معتقد است که هیچیک نباید از دیگری جدا باشد. او همچنین به تهدیدهایی اشاره میکند که دشمنان اسلام برای تضعیف تشکیلات اسلامی به کار میبرند و تلاش آنها برای ایجاد بدبینی نسبت به تحزب را خطری جدی میداند.
این دیدگاهها، که در سالهای نخستین پیروزی انقلاب اسلامی مطرح شدند، همچنان در فضای سیاسی و اجتماعی جمهوری اسلامی ایران مورد توجه هستند. تأکید شهید بهشتی بر نظم و تقوا، به عنوان دو ستون اساسی هر تشکیلات اسلامی، نشاندهنده نگاه عمیق و راهبردی او به مسئله تحزب است. این بیانات نهتنها تبیینکننده اهداف حزب جمهوری اسلامی بوده، بلکه چراغ راهی برای تمامی نیروهای انقلابی است که در مسیر رشد و تعالی جامعه اسلامی گام برمیدارند.
پس از اثبات ضرورت تشکیلات، به نکتهای بسیار مهم میرسیم که ارزش تشکیلات به آن بستگی دارد. این کافی نیست که صرفاً تشکیلاتی داشته باشیم، بلکه مهم این است که تشکیلاتی داشته باشیم که بار یک رسالت اسلامی را بر دوش کشد و جامعه را به سوی آرمانهای اصیل اسلامی هدایت کند. دقیقاً به همین دلیل است که قرآن کریم، هنگام سخن گفتن از تجمع، حزب و تحزب، جهت و هدف حرکت تشکیلاتی را نیز مشخص میکند. آنجا که دعوت به قیام و حرکت میکند، این تذکر را نیز میدهد که آن حرکت و قیام باید برای خدا و بهسوی خدا باشد: «أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ» آنجا که دعوت به اجتماع و تمسک به رشتهای واحد میکند، «کلمهالله» را همراه آن ذکر کرده و تأکید میکند که آن رشته باید رشته الهی باشد:« وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ» همچنین، آنجا که سخن از تحزب میگوید، همراه با آن «حزبالله» را رستگار و پیروز میداند و «حزبالشیطان» را طرد کرده و آن را در زیان و خسران میخواند:« أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّیْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ» بدین ترتیب، قرآن کریم تحزب و تهذیب را در کنار هم توصیه کرده و جدایی این دو را از یکدیگر غیرقابل قبول میداند.
تهذیب، به دور کردن آدمی از هواهای نفسانی و اهداف غیرانسانی گفته میشود. در اسلام، عالیترین معیار برتری انسانها از یکدیگر، تقوا است. تهذیب، راه رسیدن به مقام والای تقوا و پرهیزگاری است. بنابراین، انسان مهذب همان انسانی است که اسلام میخواهد: انسانی باتقوا، خداترس و خداگونه. اینجاست که تحزب باید وسیلهای برای تهذیب باشد. اگر در وصیت امیرالمؤمنین علی (ع) میبینیم که آن حضرت ابتدا به تقوا و سپس به نظم توصیه میفرماید: »أُوصِیکُمَا بِتَقْوَی اللَّهِ وَنَظْمِ أَمْرِکُمْ»، دقیقاً به همین دلیل است که تقوا بر تشکیلات مقدم بوده و تشکیلات باید وسیلهای برای رسیدن به مقام تقوا باشد.
بنابراین، هر تشکیلات اسلامی موظف است برای ترویج و گسترش تقوا بکوشد و هدایت جامعه به سوی رشد انسانی و کمال معنوی را هدف اصلی خود قرار دهد. همچنین در دست گرفتن قدرت و حکومت را باید تنها از این دیدگاه بخواهد که آن را وسیلهای برای پیشبرد همان هدف اصلی قرار دهد. با داشتن چنین تشکیلاتی است که جامعه میتواند به سوی خدا حرکت کند و به جامعهای برتر تبدیل شود. در مقابل، اگر چنین تشکیلاتی وجود نداشته باشد، مسلمانان چنان ضربهپذیر و آسیبپذیر خواهند شد که توان مقاومت در برابر هیچ عامل مخالفی را نخواهند داشت.
اینجا لازم است یک بار دیگر به دسیسههای دشمنان اسلام برای نابود کردن هرگونه تشکل اسلامی و ضربههای هولناکی که مسلمانان در طول تاریخ، در اثر محرومیت از یک تشکیلات صددرصد اسلامی، تحمل کردهاند اشاره کنیم. همچنین، باید به این نکته توجه داشته باشیم که اسلام یک دین جهانی است و رسالت ما ایجاب میکند چنان توانمندی داشته باشیم که بتوانیم انقلاب اسلامی را به جهانیان بشناسانیم و به ملتهای محروم و دربند سراسر جهان این امکان را بدهیم که پیام حق ما را درک کنند، به اسلام عزیز روی آورند و خود را از شر مستکبران جهانی برهانند. بیتردید، انجام چنین رسالتی بدون تحمل سختیها، مقاومتها و مجاهدتها امکانپذیر نیست. دشمنان این حقیقت را بهخوبی درک کردهاند که اگر ما متشکل باشیم، در این رسالت موفق خواهیم شد. از همین رو، با تمام توان خود تلاش میکنند در دلها وسوسه ایجاد کنند که تشکل و تحزب، مردم را دچار وابستگی کرده و آنها را از تصمیمگیری آزاد و مستقل بازمیدارد. درحالیکه حقیقت چیز دیگری است! آنها میدانند که یک تشکل اسلامی میتواند مردم را به هم پیوسته کند و بهراحتی آنها را از قید و بندهای اسارتبار تصمیمگیرندگان جهانی آزاد و مستقل نماید. ازاینرو، آنها میخواهند مردم را نسبت به هرگونه تشکیلات اسلامی بیتفاوت یا حتی بدبین کنند و سپس خود، با شبکههای قوی تبلیغاتی و تشکیلاتی که در اختیار دارند، جامعه را به اسارت خود درآورند.
در این میان، نقش تاریخی برادران و خواهران مسلمان این است که در برابر وسوسهها و دسیسههای دشمن بایستند، همانگونه که پیامبر اسلام (ص) به فرمان خدا ایستاد، همانگونه که امامان ایستادند و همانگونه که رهبر بزرگ، بتشکن زمان، امام خمینی عزیز ایستاد. مبادا که در انتظار بمانی که همه مشکلاتت را امام حل کند، همه نابسامانیهای جامعه را او سامان دهد، همه شایعات را او درهم بشکند و همه سنگرها را او فتح کند! اگر پیرو خمینی هستی، باید چون او همت کنی، با اراده و عزم استوار مشکلات را حل کنی، نابسامانیها را سامان دهی، شایعات را درهم بشکنی و سنگرها را فتح کنی. آری، تو میتوانی این مسئولیت را برعهده بگیری؛ به کمک یاران، با تکیه بر یک تشکیلات صددرصد اسلامی و با امید به اینکه هیچ چیز نتواند تو را از راهی که در پیش گرفتهای بازدارد.