اخبار تاریخ

بعد از انقلاب زریاب‌خویی را از دانشگاه اخراج کردند!/ زریاب‌ کشف تقی‌زاده بود

ماهرخ ابراهیم‌پور: آیین نکوداشت عباس زریاب‌خویی، مورخ، ادیب، مترجم، اسلام‌شناس، نسخه‌شناس و فیلسوف شنبه ۱۳ بهمن ماه در سالن فردوسی خانه اندیشمندان برگزار شد. در این نکوداشت تقی پورنامداریان، استاد زبان و ادبیات فارسی، علی بهرامیان، معاون اسناد مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی، بهرام پروین گنابادی، استاد دانشگاه آزاد اسلامی، مهران اسماعیلی، عضو هیأت علمی گروه تاریخ دانشگاه شهید بهشتی و مرتضی هاشمی‌پور، پژوهشگر سخنرانی کردند. 

بهرام پروین گنابادی، استاد دانشگاه در نکوداشت عباس زریاب‌خویی با اشاره به مسائلی که پس از انقلاب پیش آمد از جمله کنار گذاشتن او از دانشگاه گفت: او آدم مظلومی بود چه در دوره حیات چه پس از وفات. او هیچ‌گاه درباره علت کنار گذاشتنش از تدریس در دانشگاه تهران صحبتی نکرد. سال ۵۸ همکاری‌اش با دانشگاه تهران قطع شد. من از محمدرضا شفیعی کدکنی پرسیدم شما در جریانید که قصه چه بود؟ او در جواب گفت: من یکبار خیلی سربسته سوال کردم، اما حرف عوض شد و او دیگر هیچ وقت درباره این قضیه صحبتی نکرد!

او افزود: بعدها هم زریاب خویی هیچ حرفی از این موضوع نزد. در حالی که دانشگاه برایش حکم آب برای ماهی را داشت. حالا فرض کنید از ماهی آب را بگیرید و او هیچ حرفی نزند! سال‌ها پیش از انقلاب زریاب‌خویی به دعوت والتر هنینگ، خاورشناس آلمانی برای تدریس به برکلی می‌رود و هنینگ تدابیری می‌اندیشد که او به عنوان استاد رسمی در دانشگاه تدریس کند. او پس از مدتی به ایران برمی‌گردد.

این استاد دانشگاه درباره علاقه خاص زریاب‌خویی به ایران اظهار کرد: فتح‌الله مجتبایی تعریف کرد پس از این‌که دانشگاه تهران با او قطع همکاری می‌کند، دو دانشگاه خارجی او را برای تدریس فرامی‌خواند. یکی از این دانشگاه‌ها از طریق او (مجتبایی) به زریاب‌خویی پیشنهاد تدریس می‌دهد و تاکید می‌کنند فرش قرمز برای حضور زریاب‌خویی در دانشگاه برکلی پهن است! او اما این دعوت‌ها را نپذیرفت، چون معتقد بود او فرزند ایران است و باید به فرزند این خاک از تاریخ و فرهنگ و ادبش بگوید.

پروین گنابادی گفت: زریاب‌خویی با همه مشکلات به قوانین احترام می‌گذاشت. چنان‌که در اوایل انقلاب مدتی پاسپورت او را نگه داشته بودند، اگرچه او می‌توانست مانند خیلی دیگر عمل کند، اما او عباس زریاب‌خویی فرزند ایران بود.

او با تمجید از سبک خاص زریاب خویی در نوشتن مقالات دایره‌المعارفی ادامه داد: سال‌ها بعد از درگذشت او قرار شد با مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی کار کنم. برای نگارش مقاله چند الگو را نگاه کردم بعد از چند روز مرحوم مریم بهاری، مترجم، به من توصیه کرد مقاله بایزید بسطامی نوشته زریاب را بخوان. وقتی آن را خواندم، برق از سرم پرید، با همه آن‌چه تاکنون مطالعه کرده بودم، فرق داشت. آن موقع اغلب پژوهشگران در نوشتن مقالات دایره‌المعارفی از ایرانیکا الگو برمی‌داشتند، چون در دهه ۶۰ تازه مقالات دایره‌المعارفی نضج گرفته بود. اما در همان زمان نیز سبک نوشتن زریاب متفاوت و خاص بود. او ۱۷۳ مقاله تالیفی و ۵ مثاله ترجمه شده دارد، نگاهی به این مقالات نشان می‌دهد که قدر او شناخته نشد!

این پژوهشگر در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به آثار زریاب‌خویی عنوان کرد: او کتاب «تاریخ ایرانیان و عرب‌ها در زمان ساسانیان» تالیف تئودور نولدکه را ترجمه کرد که در بدترین زمان ممکن در جوش و خروش انقلاب چاپ شد و خیلی دیده نشد. حتی ترجمه کتاب «تاریخ بنیادی» به قلم فریدریش ماینکه که انتشارات خوارزمی پس از دو دهه منتشر کرد که این کتاب از لحاظ علم تاریخ محشر است . باید این‌جا یک نکته را اشاره کنم که در یکی از انتشارات دولتی مشاور شدم دو کتاب «تاریخ فلسفه» و «لذات فلسفه» به چاپ ۳۷ یا ۳۸ رسیده بود، وقتی پرونده مالی اثر را نگاه کردم، متوجه شدم که مسئولان قبلی انتشارات هزینه نزدیک ۱۰ یا ۱۲ چاپ کتاب را پرداخت نکرده‌اند! مظلومیت و نجابت خانواده زریاب در این‌جا قابل لمس بود. در حالی که برای افرادی که کتابشناس هستند خوب می‌دانند که تنها چاپ کتاب «تاریخ فلسفه» یا «لذات فلسفه» برای یک ناشر کافی است! الان آن کتاب‌ها به چاپ چهل و اندی رسیده‌اند.  

پروین گنابادی گفت: زریاب‌خویی را حسن تقی‌زاده کشف کرده بود و چنان از این کشف خود مشعوف بود که همه‌جا اعلام کرده بود که من زریاب‌خویی را کشف کردم و اگر می‌توانستم سالانه مبلغی در اختیار او قرار دهم او را وامی‌داشتم فقط در فرهنگ و تاریخ ایران پژوهش کند، چون او در پژوهش بی‌نظیر است اما افسوس که قدر او آن‌طور که باید شناخته نشد. 

259

منبع خبر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا