بحران مصرف میوه و سبزی در ایران؛ نقش پررنگ اقتصاد
به گزارش تیکاگو به نقل ازسلامت نیوز

به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایرنا،نتایج یک پژوهش ملی که بر اساس دادههای «پیمایش ملی عوامل خطر بیماریهای غیرواگیر سال ۱۴۰۰» انجام شده، تصویری نگرانکننده از وضعیت تغذیه جامعه ایرانی ارائه میدهد. این گزارش نشان میدهد که بخش قابل توجهی از مردم کشور، مصرف بسیار اندکی از اقلام حیاتی مانند میوه، سبزی، ماهی و غلات کامل دارند؛ اقلامی که ستون اصلی هر رژیم غذایی سالم محسوب میشوند.
میوهها و سبزیجات منبعی غنی از فیبر، آنتیاکسیدانها و ویتامینها هستند و نقشی اساسی در تقویت سیستم ایمنی، سلامت گوارش، کنترل وزن، تنظیم قند خون و پیشگیری از بیماریهای غیرواگیر مانند دیابت و بیماریهای قلبی دارند. با وجود این اهمیت حیاتی، یافتههای مطالعه نشان میدهد که بسیاری از ایرانیان در سالهای اخیر بهشدت کمتر از حد توصیهشده از این مواد استفاده کردهاند؛ مسئلهای که سلامت جمعیت را در بلندمدت تهدید میکند.
این پژوهش توسط علی گلستانی، پزشک و پژوهشگر MPH از دانشگاه علوم پزشکی تهران و همکاران او در مرکز تحقیقات بیماریهای غیرواگیر انجام شده است. گلستانی که از سال ۱۳۹۹ همکاری خود را با این مرکز آغاز کرده، تجربه گستردهای در تحلیل دادههای سلامت و مشارکت در پروژههای ملی و بینالمللی از جمله پروژه جهانی بار بیماریها (GBD) دارد.
به گفته پژوهشگران، این مطالعه یکی از معدود گزارشهایی است که با استفاده از یک نمونه بزرگ و نماینده جمعیت کل کشور، وضعیت تغذیه ایرانیان را بررسی کرده است. اگرچه بخش زیادی از دادهها مبتنی بر خوداظهاری افراد است و این روش ممکن است خطاهایی ایجاد کند، اما حجم بالای نمونه و استانداردهای پیمایش استپس، اعتبار نتایج را تضمین میکند. با این حال، مقطعی بودن مطالعه امکان نتیجهگیری علت و معلولی قطعی را محدود میکند.
نتایج کلیدی پژوهش
بر اساس این مطالعه، الگوی تغذیهای ایرانیان در سال ۱۴۰۰ فاصله معناداری با استانداردهای سلامت داشته است:
۶۳ درصد افراد مصرف نامناسب میوه داشتهاند.
۹۱ درصد مصرف سبزیجات کمتر از مقدار توصیهشده داشتهاند.
۷۹ درصد مصرف نامناسب ماهی دارند.
۲۷ درصد کمتر از حد مطلوب غلات کامل مصرف کردهاند.
یافته مهمتر آنکه وضعیت اقتصادی نامناسب تقریباً با همه شاخصهای تغذیهای ارتباط معکوس داشته است؛ یعنی هرچه وضعیت اقتصادی خانوار بدتر بوده، مصرف مواد غذایی سالم نیز کمتر شده است. این موضوع نقش تعیینکننده اقتصاد خانوار در کیفیت تغذیه مردم را بهوضوح نشان میدهد.
در بخش دیگری از پژوهش، میزان آشنایی و توجه مردم به «چراغ راهنمایی تغذیهای»—برچسب رنگی روی محصولات غذایی—بررسی شد. حدود ۴۵ درصد از افراد با این برچسبها آشنایی داشتند اما تنها یکچهارم آنان هنگام خرید به این اطلاعات تغذیهای توجه میکردند. افراد مسن، افراد با تحصیلات پایینتر، کسانی با وضعیت اقتصادی اجتماعی ضعیفتر و مبتلایان به بیماریهای مزمن کمتر از این برچسبها استفاده میکنند.
کاربردهای سیاستی و پیامهای عملی
یافتههای این پژوهش به تصمیمگیران سلامت توصیه میکند که برای اصلاح الگوی تغذیهای جامعه، تنها آموزش عمومی کافی نیست و باید بر بهبود وضعیت اقتصادی و ارتقای سواد تغذیهای مردم تمرکز شود. بدتر بودن وضعیت اقتصادی نه فقط مصرف میوه و سبزی، بلکه مصرف سایر گروههای غذایی سالم را نیز کاهش میدهد. از این رو، سیاستهای حمایتی مانند بهبود قدرت خرید، سبدهای غذایی حمایتی یا کاهش قیمت اقلام سالم میتواند تأثیر قابل توجهی داشته باشد.
در کنار آن، کمبود آگاهی مردم نسبت به برچسبهای تغذیهای نشان میدهد که تقویت سواد تغذیهای جامعه به برنامههای گستردهتری نیاز دارد؛ از آموزش مدرسهای و رسانهای گرفته تا نظارت بر بستهبندی مواد غذایی.
پژوهشگران پیشنهاد میکنند که وزارت بهداشت با تخصیص بودجه به مطالعات تکمیلی و اجرای مداخلات ضبطشده در خانههای بهداشت و مناطق محروم، اثرگذاری سیاستها را در مقیاس واقعی جامعه ارزیابی کند. این مطالعات میتواند زمینهساز تدوین سیاستهای اثربخش برای کاهش بیماریهای غیرواگیر در کشور باشد.
در نهایت، پیام محوری پژوهش این است که بهبود تغذیه تنها با توصیههای پزشکی ممکن نیست؛ بلکه نیازمند مجموعهای از سیاستهای اقتصادی، آموزشی و حمایتی است که بتواند شرایط زندگی مردم را بهبود دهد و ultimately سلامت جمعیت ایران را تقویت کند.





