اخبار تاریخ

اکران «میکی ماوس» مثل بمب در آمریکا صدا کرد/ سرکردگان هالیوود «دیزنی‌لند» را مسخره می‌کردند

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، روز پنج‌شنبه ۲۴ آذر ۱۳۴۵ والت دیزنی پدر قصه‌پرداز بچه‌های دنیا در اثر نارسایی حاد گردش خون ناشی از سرطان ریه از دنیا رفت. دیزنی مردی بود که به جهان شادی بخشید و در حدود چهل سال با فیلم‌هایش بچه‌های همه‌ی ملت‌ها را به خنده و نشاط آورد. می‌گفت: «اگر بچه‌های امروز بانشاط و سرزنده باشند، دنیای آینده دنیایی خواهد بود شاد و فعال که در آن بدبینی و نابسامانی به چشم نخواهد خورد.»

دنیایی که دیزنی در فیلم‌هایش نشان می‌داد دنیای عشق و محبت بود. دنیایی که در آن خوبی همیشه بر بدی و زیبایی بر زشتی پیروز می‌شد. دنیایی که لبریز از صفا و صداقت و سادگی بود و حرص و آز و خشونت در روشنایی آن می‌مرد. دیزنی خالق فیلم‌های کارتون بود و تنها کسی که «سینمای منهای سکس» را احیا کرد و با این پیروزی به اثبات رساند که بشر تنها در پی غرایز جنسی و طالب سکس نیست.

دیزنی عاشق طبیعت و حیوانات بود. این عشق صمیمانه در تمام آثار او به‌وضوح به چشم می‌خورد. همیشه در فیلم‌هایش حیوانات مختلف و صحنه‌های طبیعی سهم عمده را داشت. بیش‌تر قهرمانان فیلم‌هایش را جانوران تشکیل می‌دادند. «میکی ماوس» یک «موش» زیرک و شیطان است که به وسیله‌ی دیزنی به دنیای فیلم و سینما راه یافت. «اردک دونالد» قهرمان یکی دیگر از فیلم‌های اوست. سگی به نام «گوفی»، گاوی به اسم «فردیناند»، بچه فیلی به نام «دامبو» که می‌توانست به وسیله‌ی گوش‌های بزرگش پرواز کند و گربه‌ای موسوم به «فیگارو» قهرمانان و هنرپیشگان معروف فیلم‌های او هستند.

دیزنی نه‌تنها بعه حیوانات علاقه داشت، بلکه مثل یک دانشمند کهنه‌کار دنیای آن‌ها را می‌شناخت. فیلم «صحرای زنده» نشانه‌ی وسعت و عمق این آشنایی است.

۹ روز پس از مرگ دیزنی مجله‌ی زن روز در شماره‌ی نودوپنجم خود به تاریخ سوم دی‌ماه ۱۳۴۵، به مناسبت درگذشت او چنین نوشت:

زندگی این قصه‌پرداز پرنشاط از هیچ شروع شد. اسم کاملش «والت ایلیاس دیزنی» بود. در دسامبر ۱۹۰۱ در «شیکاگو» متولد شد و دوران کودکی‌اش در همین شهر گذشت. از طفولیت استعداد زیادی در نقاشی از خود نشان داد. در دبیرستان با هنر عکاسی آشنایی پیدا کرد و بعد رموز کارتون را آموخت. پس از جنگ جهانی اول به شهر «کانزاس» رفت و مدتی به نقاشی‌های تبلیغاتی پرداخت.

میکی‌ ماوس

در ۱۹۲۳ روانه‌ی «هالیوود» شد تا شانس خود را در عالم سینما بیازماید. از آن‌جا که قسمتی از کودکی‌اش در دشت و صحرا گذشته بود، علاقه‌ی خاصی نسبت به طبیعت و حیوانات داشت و همین علاقه‌ی او را برانگیخت تا حیوانات را به عنوان سوژه‌ی فیلم‌هایش انتخاب کند. ولی کسی خریدار کارتون‌های او نشد. وضع روز به روز بدتر می‌شد، بنابراین تصمیم گرفت حیوان جالبی را برای نقاشی‌های خود انتخاب کند. خودش می‌نویسد:

– احمق و لجوج بودم. وقتی اولین کارتون من با استقبال روبه‌رو نشد، به یاد «میکی» (این موشی که سال‌ها بچه‌ها را در سراسر جهان به خنده واداشته) افتادم. این فکر از آن‌جا در من پیدا شد که ناگهان به یاد موشی افتادم که در شهر کانزاس اغلب روی میز نقاشی من می‌نشست. برای این موش همسری تراشیدم به اسم «مینی» و این زن و شوهر قهرمانان فیلم‌های من شدند.

میکی‌ ماوس در سال ۱۹۲۷ به روی پرده آمد. فیلمی بود پر از خنده و نشاط، اما موفقیت چندانی کسب نکرد. دیزنی از پای ننشست. به کوشش‌های خود ادامه داد. باز هم فیلم میکی ماوس ساخت. سومین فیلم این سری مثل بمب در آمریکا طنین انداخت. استقبال غیرمنتظره بود. این امر باعث شد دیزنی فیلم‌های کارتون دیگری بسازد که هریک برای خود هنرپیشه‌ی مخصوصی داشت: اردک، سگ، فیل، گربه و حتی حیوانات گزنده و درنده…

دیزنی می‌خواست با این فیلم‌ها حیوان و انسان، این دو خصم ابدی را با هم آشتی دهد و حس رقت و رافت انسان‌ها را نسبت به جانوران برانگیزد.

دیزنی پس از موفقیت‌های شایانی که در تهیه‌ی این‌گونه فیلم‌ها به دست آورد، توجه خود را به سوی فیلم‌هایی معطوف کرد که بازیکنان آن زنده بودند. فیلم‌هایی چون «جزیره گنج» و «خانواده رابینسون» که شهرت دیزینی را دوچندان ساخت.

در این فیلم‌ها نیز حیوانات نقش‌های اساسی داشتند، منتها این بار زنده بودند. یکی از ناقدان سینمایی می‌گوید: «والت دیزنی استعداد شگرفی داشت که از حیوانات، هنرپیشه‌های بزرگی بسازد.»

مری پاپینز

دیزنی از سال ۱۹۶۵ هنر نقاشی خود را با هنر کارگردانی درآمیخت و فیلمی ساخت به نام «مری پاپینز». فیلمی بی‌سابقه که جوایز متعدد ربود و مدت‌ها مورد بحث و ستایش حرمت‌آمیز ناقدان سینما بود. فیلمی که نیم آن را نقاشی و نیمی را بازیگران زنده تشکیل می‌دادند. فیلم دیگری که از دیزنی در دنیا مورد توجه قرار گرفت «زیبای خفته» نام دارد که اقتباس از یک داستان شورانگیز قدیمی است که یک بار نیز مایه‌ی الهام «چایکوفسکی» آهنگساز نابغه‌ی روسی شده بود تا بالتی به همین نام بیافریند…

یکی دیگر از فیلم‌های دیزنی که برای او موفقیت درخشانی همراه آورد «مری پاپینز» بود. داستانی از حقیقت و رویا، از جدال بین حرص و آز بشری و سادگی‌ها و محبت‌ها… مری پاپینز فرشته‌ی خوبی‌ها به عنوان پرستار، فرزندان یک کارمند بانک را با خود به سرزمین رویاها می‌برد و در آن‌جا به آن‌ها عاطفه و نوع‌دوستی و صمیمیت می‌آموزد. جولی اندروز که در این فیلم نقش مری پاپینز را به عهده داشت موفق به دریافت جایزه‌ی اسکار شد.

دیزنی‌لند

والت دیزنی در ۱۹۵۴ در جنوب کالیفرنیا یک شهر رویایی ساخت به نان «دیزنی‌لند». در این شهر کوچولو که تمام عمارات آن به قطع کوچک ساخته شده و دکوراسیون شهر برای بچه‌هاست، قهرمانانی که در قصه‌های و افسانه‌های قدیمی وجود دارند تجسم یافته‌اند: ترامواهای کوچک، سینمای مخصوص بچه‌ها، قصر «زیبای خفته»، میکی ماوس، دامبو، اردک دونالد. همه در این شهر تفریحی تجسم یافته‌اند.

هنگامی که دیزنی این شهر را می‌ساخت سرکردگان هالیوود از این بابت او را مسخره می‌کردند تنها آژانس تلویزیونی «ا.بی.سی» با اکراه قبول کرد ۵۰۰ هزار دلار به او بدهد تا دیزنی‌لند را به پایان برساند… بعدها دیزنی‌لند آن‌قدر رونق گرفت که ا.بی.سی توانست سهام خود را در این پارک پردرآمد تفریحی به ۷ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار بفروشد و به این ترتیب ۷ میلیون دلار سود خالص به جیب بزند…

بالاترین درآمد در هالیوود

با این حال شاهکار «دیزنی» ساختن دیزنی‌لند نبود، شاهکار او کشیدن خط بطلان به روی فرمول «لزوم سکس در سینما» بود. او بی‌آن‌که نمایشگر بی‌پروایی‌ها و ساق و سینه‌ی برهنه شود، بزرگ‌ترین آمار درآمد هالیوود را به خود اختصاص داد. سود او در ده‌ساله‌ی اخیر بالاترین رقم سود کمپانی‌های هالیوود را تشکیل می‌دهد.

بنا بر آمار از سال ۱۹۵۵ تا ۱۹۶۵ کمپانی فیلم‌بردای فوکس قرن بیستم ۳۴ درصد، کلمبیا ۵۹ درصد، پارامونت ۱۱ درصد، یونایتدآرتیست ۲۵۷ درصد، سود ویژه داشت، در حالی که منافع کمپانی والت دیزنی از ۳۴۵ درصد سر زد و این نیست مگر این‌که دیزنی تجارت را با هنر و هنر با ایده‌های انسانی مجهز کرد و برای جهان پیام دوستی و صلح و آشتی فرستاد.

دیزنی هنرپیشگان محبوب فراوانی به سینما معرفی کرد که نمونه‌ی با ارزش آن «هیلی میلز» است. او در طول زندگی هنری‌اش بیش از ۱۳۰ فیلم بلند داستانی و صدها فیلم کوتاه کارتون ساخت و ۷۰۰ جایزه و نشان افتخار و مدال و ۲۹ جایزه‌ی اسکار به دست آورد.

«جای او هرگز پر نمی‌شود»

با مرگ او که روز پنج‌شنبه ۲۴ آذر اتفاق افتاد، به قول «ریگان» فرماندار کالیفرنیا: «دنیا فقیرتر شد.»

علت مرگ نارسایی حاد گردش خون بود. دیسنی عمل جراحی را که بر روی کبدش انجام گرفت، نتوانست تحمل کند و رفت. قصه‌گوی بچه‌های دنیا در ۶۵ سالگی خاموش شد. پرچم‌ها در کالیفرنیا به عنوان عزا به حالت نیمه‌افراشته درآمد.

«موریس شوالیه» هنرمند معروف سینما در سوگ او گفت: «نام دیزنی مانند افسانه‌ای جاوید و فناناپذیر در تاریخ بشریت خواهد ماند. دنیا با از دست دادن او هنرمند شایسته و انسان‌دوستی را از دست داد. جای او هرگز پر نمی‌شود…»

اما آن‌چه مرگ دیزنی را غم‌انگیزتر کرد، این‌که ده روز قبل از کریسمس به وقوع پیوست. آخر بسیاری از کودکان او را به اسم «بابا نوئل» می‌شناختند…

اکران «میکی ماوس» مثل بمب در آمریکا صدا کرد/ سرکردگان هالیوود «دیزنی‌لند» را مسخره می‌کردند

۲۵۹

منبع خبر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا