اخبار تاریخ

از بته‌سوزی تا قاشق‌زنی/ بترکه چشم حسود و بیگانه، چه بیرون، چه توی خانه

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، چهارشنبه‌سوری از کجا آمده؟ در شب چهارشنبه آخر سال دقیقا چه مراسمی انجام می‌گیرد؟ این مراسم بعد از اسلام چه تفاوتی با قبل از آن کرد؟ همه این‌ها پرسش‌هایی است که یکی از خبرنگاران اطلاعات کوشید تا در شب چهارشنبه‌سوری سال ۵۰ طی گزارشی مفصل پاسخ گوید. این گزارش خواندنی را که روز دوشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۵۰ در صفحه پنجم اطلاعات منتشر شد در پی می‌خوانیم:

یکی از مراسم باستانی مربوط به جشن نوروز آتش‌افروزی‌های شب چهارشنبه آخر سال یا شب چهارشنبه‌سوری است که از دیرزمانی از نیاکان با «فر و جاه»‌مان، این رسم کهن به یادگار مانده است. آئین و مراسم آتش‌افروزی را از قبل از اسلام نشان داریم. تا قبل از اسلام مراسم آتش‌افروزی پنج روز به نوروز مانده برگزار می‌شد ولی بعد از اسلام این مراسم به روز چهارشنبه آخر سال موکول شد و علتش هم این بود که اعراب به نحوست چهارشنبه اعتقاد داشتند و به این ترتیب بعد از اسلام همه‌ساله شب چهارشنبه آخر سال را به برگزاری مراسم چهارشنبه‌سوری اختصاص دادند و به عنوان جشن شادی و خرسندی برگزیده شد.

درباره مراسم آتش‌افروزی روایت بسیاری هست ولی آن‌چه که مسلم به نظر می‌رسد این است که عنصر آتش در نزد ایرانیان دارای احترام خاصی بوده و این عنصر را نماینده فروغ یزدانی، و آن را به نام آذر ایزد می‌خواندند و چون چهارشنبه‌ آخر سال به نحوست معروف بوده و از طرفی آتش نماینده فروغ یزدانی و پاک‌کننده پلیدی‌هاست، به این جهت در شب چهارشنبه آخر سال آتش می‌افروختند تا تمام پلیدی‌ها و نحوست از میان برود. این مراسم در میان زرتشتیان با تشریفات خاصی انجام می‌گیرد. زرتشتیان گذشته از جشن سده که یکی از مراسم آن آتش‌افروزی است در جشن‌های شش‌گانه مذهبی خود جشنی هم به نام هسپتیا – از تو – کرتنا دارند که در پنج روزه آخر اسفند به مناسبت تساوی روز و شب گرفته می‌شود و ضمن مراسم مذهبی آتش‌افروزی نیز انجام می‌گیرد. این آتش‌افروزی با چهارشنبه‌سوری ما که همیشه در هفته آخر اسفند واقع می‌شود همزمان است.

مراسم آتش‌افروزی تنها در ایران معمول نبوده، بلکه در ممالک و مذاهب دیگر نیز این جشن مرسوم است. مثلا در بین فرقه کاتولیک‌ها، ملت مسیح چند روز قبل از عید «فصح» روزی که به «چهارشنبه خاکستر» معروف است اقدام به آتش‌افروزی می‌کنند. همچنین در هندوستان نیز مراسم آتش‌افروزی در شب آخر سال با جلال و شکوه خاصی برگزار می‌شود.

مراسم بته‌سوزی

رسم چنین است که شب چهارشنبه هفته آخر سال هنگام غروب آفتاب وقتی خورشید در افق می‌نشیند پیر و جوان، بزرگ و کوچک در صحن حیاط و در گذر و معابر بوته‌های خار را در هفت گله ردیف هم قرار می‌دهند و مرد بزرگ خانواده گله بوته اول را تا هفتم به ترتیب آتش می‌زند و ابتدا خود و بعد به ترتیب افراد خانواده از روی بوته‌های افروخته می‌پرند و این ترانه را با صدای بلند هنگام پریدن از روی شعله‌های آتش تکرار می‌کنند:

غم برو شادی بیا/ محنت برو روزی بیا

زردی من از تو/ سرخی تو از من

و بعد همین که شعله بوته‌های تمام شد کدبانوی خانه ظرفی پر از سرکه و قلیا و آب دباغ‌خانه روی زمین می‌پاشند و چند قطره هم روی شعله بوته‌ها می‌ریزد البته نه به آن اندازه که شعله‌ها خاموش شود چون معتقدند که شعله‌ها باید خود به خود خاموش شوند و تبدیل به خاکستر گردند.

چشم حسود بترکه

موقعی که کدبانوی خانه قطره‌های سرکه و قلیا را در آتش می‌ریزد می‌گوید «هرچه کردند عاطل/ من می‌کنم باطل» و بعد یکی از خانم‌های خانه ظرف اسپند و کندر را می‌آورد و روی آتش می‌ریزد و می‌گوید: «بترکه چشم حسود و بیگانه، چه بیرون و چه توی خانه، شنبه‌زا، یکشنبه‌زا، دوشنبه‌زا، سه‌شنبه‌زا، چهارشنبه‌زا، پنجشنبه‌زا، جمعه‌زا… هرکه از دروازه تو بیاد، هرکه از دروازه‌ها بیرون می‌ره، زاغ چشم، سیاه چشم، ارزق چشم، بترکه چشم حسود و بیگانه، چه بیرون و چه توی خانه…»

در اغلب دهات رسم است که بعد از آتش‌افروزی خاکستر بوته‌ها را یک دوشیزه از خانه بیرون برده و در کنار دیواری می‌ریزد و برمی‌گردد و در زند در این هنگام از داخل منزل سوال می‌کنند «کیه در می‌زند؟» دختر جواب می‌دهد: «من» از او می‌پرسند: «از کجا آمده‌ای؟» جواب می‌دهد: «از عروسی» دوباره سوال می‌شود: «با خود چه آورده‌ای؟» جواب می‌دهد: «تندرستی».

در میان بعضی‌ها هم رسم بر این است که خاکستر بوته را با مبلغی پول توی آب روان ریخته و این ابیات را می‌خوانند:

ای آب روان، غم و غصه سال کهنه را ببر توی بیابون/ برنگردون تو خونمون

در مورد خرید بوته هم در قدیم تشریفات خاصی قائل بودند. مثلا مردم در زمان قدیم معتقد بودند بوته را باید از محل رو به قبله تهیه کرد و موقع خریدن بوته نباید با بوته‌فروش حرف زد فقط باید پول را کف دست فروشندگان گذاشت و هر قدر هم بوته داد نباید حرفی زد. می‌گویند برخلاف این رسم عمل کردن بدیمن است.

فالگوش

یکی دیگر از مراسم جالب شب چهارشنبه‌سوری فالگوش نشستن یا فالگوش ایستادن است. فالگوش ایستادن به این ترتیب است که شخصی نیتی می‌کند و بعد کلیدی را پشت در اتاق همسایه قرار می‌دهد و از همان پشت در به حرف‌های افراد داخل خانه گوش می‌دهد. اگر حرف‌هایی که در داخل خانه زده می‌شود موافق با نیت او بود آن نیت یا آرزو برآورده می‌شود و عده‌ای هم این کار را در سر گذرها و معابر انجام می‌دهند یعنی کلیدی را روی زمین قرار می‌دهند و خودشان در گوشه‌ای می‌ایستند و نیتی می‌کنند و منتظر عابرین می‌شوند؛ اولین جمله یا کلامی که از دهان رهگذر خارج شد جواب نیت اوست. بعضی‌ها هم رسم بر این است که از صبح کوزه آبی را رو به قبله و زیر ناودان می‌گذارند و هرکدام از اهل خانه شیئی متعلق به خود را داخل کوزه می‌اندازد و شب چهارشنبه‌سوری دختر نابالغی دست در درون کوزه می‌کند و یک یک اشیا را بیرون می‌آورد ضمنا یک نفر در این موقع فال حافظ می‌گیرد و همزمان با بیرون آمدن شیئی هرکسی فال مربوط به او نیز خوانده می‌شود.

رفع بلا

همچنین رسم بر این است که برای رفع بلا و چشم‌زخم و دفع درد نیز کارهایی بکنند از آن جمله در یک کوزه یک پول سیاه می‌اندازند و هنگام غروب آن کوزه را از بام به کوچه می‌اندازند و می‌گویند: «درد و بلام بر تو کوزه/ بره تو کوچه»

قاشق‌زنی

مراسم قاشق‌زنی هم به این صورت انجام می‌شود که قاشق‌زن بادیه‌ای مسین و قاشقی در دست می‌گیرد و چهره خود را می‌پوشاند عموما قاشق‌زن‌ها چادر به سر می‌کنند و به در خانه‌ها می‌روند و پشت در خانه‌ها آن‌قدر قاشق را به بادیه مسی می‌کوبند تا صاحبخانه بیرون بیاید و چیزی داخل کاسه بریزد و معمولا چیزی که صاحبخانه در داخل کاسه قاشق‌زن می‌ریزد نقل و آجیل و سایر تنقلات و یا سکه است.

آجیل مشکل‌گشا (آجیل چهارشنبه‌سوری)

در مورد آجیل مشکل‌گشا داستان‌های شیرین و زیادی گفته شده ولی به طور مسلم منظور و مقصود از تقسیم آجیل مشکل‌گشا به دست آوردن مراد و رفع حاجات است. عده‌ای را عقیده بر این است که اگر کسی در شب چهارشنبه‌ آخر سال با خلوص نیت و صفای باطن آجیل مشکل‌گشا تهیه کرده و بین مردم تقسیم کند به مراد دلش خواهد رسید. در شهرهای آذربایجان آجیل چهارشنبه‌سوری ارج و قدر بیشتری دارد و خانواده‌های آذربایجانی قبل از هر چیز به تهیه آجیل اقدام می‌کنند همچنین در آذربایجان رسم بر این است که در شب چهارشنبه‌سوری حتما پلو با مرغ و یا ماهی پخته شود و اشخاصی که متمکن هستند برای همسایه غذا و آجیل چهارشنبه‌سوری که در آن‌جا به چهارشنبه‌یمیشی معروف است می‌فرستند.

آذربایجانی‌ها وقتی آجیل شب چهارشنبه‌سوری را فراهم کردند در مهمانخانه منزل آینه و چراغ می‌گذارند و قبل از این‌که مراسم شروع شود مسن‌ترین زن خانواده آجیل شب چهارشنبه را به دست می‌گیرد و در چهارگوشه اتاق می‌پاشد بعد چراغ را روشن می‌کنند و آن را در تمام سوراخ سنبه‌های اتاق‌ها و انبارها و زیرزمین‌ها می‌گردانند و بعد خانم بزرگ آینه را در مقابل رئیس خانواده می‌گیرد و رئیس خانواده در این موقع اجازه آتش‌بازی را صادر می‌کند و آتش‌بازی هم باید به دست بزرگ‌ترین فرد خانواده شروع بشود و صبح چهارشنبه هم اولین کسی که باید از خانه خارج شود رئیس خانواده است وی سه بار از منزل خارج می‌شود و برمی‌گردد و آن وقت دیگران می‌توانند از در خانه خارج شوند.

توپ‌مراورید

یکی دیگر از مراسمی که در قدیم مرسوم بود دخیل بستن زن‌های نازا و دختران دم بخت به توپ مروارید است که در زمان قدیم در میدان ارگ قرار داشت و یکی از جالب‌ترین مراسم به شمار می‌رفت ولی چون حالا این توپ در باشگاه افسران قرار دارد دیگر خانم‌ها دسترسی به آن را ندارند.

در تبریز هم مانند تهران در میدان ارگ تبریز توپ مرواریدی بود که پیردختران و زن‌های نازا برای گشایش بخت خود به این توپ دخیل می‌بستند و معتقد بودند بخت‌شان باز می‌شود و اکنون از توپ مروارید ارگ تبریز فقط خاطره‌ای باقی مانده.

۲۵۹

منبع خبر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا