در سال های اخیر بارها از شخصیت های مختلفی در مناصب دولتی، حکومتی، دولتی، رسانه ای و حتی مردم عادی شنیده ایم که اگر تهدید غربی ها علیه ایران تشدید شده یا فلان اتفاق رخ دهد، ایران می تواند تنگه هرمز را ببندد. اما سوالی که بسیاری می پرسند این است که آیا ایران می تواند تنگه هرمز را ببندد؟ مصر نیز کانال سوئز را در اختیار داشته و شرایط مشابهی با ایران دارد. سوال کلی تر این است که آیا کشورهایی با موقعیت ایران و مصر می توانند تنگه ها و کانال های دریایی موجود در آب های سرزمینی شان یا آب های مجاورشان را ببندند؟
به نقل از رویداد ۲۴، تنگه هرمز ۱۶۷ کیلومتر طول داشته و عرض آن بین ۹۶ تا ۳۶ کیلومتر در مناطق مختلف متغیر است، اما باریکترین بخش قابل کشتیرانی آن حدود ۵۴ کیلومتر است. تنگه هرمز دارای یک کانال ۳ کیلومتری قابل کشتیرانی برای کشتیهای ورودی و یک کانال ۳ کیلومتری برای خروج کشتیها است. تمام کشتیهایی که از این مسیر عبور میکنند یا از آبهای سرزمینی ایران عبور می کنند یا از آبهای سرزمینی عمان. یک سوم کل تولید گاز طبیعی جهان و یک چهارم کل مصرف نفت جهان از این تنگه عبور میکند.
قوانین بین المللی در مورد بستن تنگه هرمز چه می گویند؟
تنگه هرمز یک تنگه بینالمللی است که بر اساس کنوانسیون حقوق دریاها (UNCLOS 1982)، کشتیهای تمامی کشورها حق عبور بدون مانع (عبور بیضرر یا Innocent Passage) دارند. اگرچه ایران عضو این کنوانسیون نیست، اما بسیاری از اصول آن به عنوان عرف بینالمللی شناخته شدهاند.
ایران و عمان کنترل سواحل این تنگه را در اختیار دارند و ایران در آبهای داخلی و دریای سرزمینی خود دارای حاکمیت است.
این حاکمیت، اما، محدود به قواعد بینالمللی مانند احترام به عبور بیضرر کشتیها است. ایران تنها در صورتی میتواند عبور را محدود کند که کشتیها مرتکب رفتارهای خلاف امنیت ملی ایران شوند یا به عبارت دیگر امنیت ملی ایران را تهدید کنند (مانند قاچاق، حمل سلاح یا نقض قوانین زیستمحیطی یا در صورت یک جنگ تمام عیار).
بستن تنگه هرمز در زمان صلح بدون دلیل موجه، نقض حقوق بینالمللی محسوب میشود و ممکن است به تحریمها یا اقدامات تلافیجویانه از سوی جامعه جهانی منجر شود.
اگر ایران مورد تهدید مستقیم قرار بگیرد (مثلاً در وضعیت جنگی)، ممکن است بسته شدن تنگه بر اساس اصل دفاع مشروع (طبق ماده ۵۱ منشور ملل متحد) توجیه شود. با این حال، این اقدام باید موقتی، متناسب، و در پاسخ به تهدید واقعی باشد.
تنگه هرمز بخشی از آبهای سرزمینی ایران و عمان است و فاقد مناطق دریای آزاد میباشد.
تنگه هرمز همچنین محل عبور روزانه ۲۰ میلیون بشکه نفت است که معادل سی درصد کل نفتی است که از طریق دریا جابهجا میشود. مقصد عمده این نفت هند و چین است، اما اروپا، به ویژه ایتالیا، و آمریکا هم بخشی از این نفت را خریداری میکنند. در مجموع روزانه نیم میلیون بشکه از نفت عبوری از خلیج فارس به سمت آمریکای شمالی میرود، حدود یک میلیون بشکه از آن به سمت اروپا میرود، کمتر از نیم میلیون بشکه به آفریقا میرود، دو میلیون بشکه به هند، و چهار و نیم میلیون بشکه به چین میرود، شش و نیم میلیون بشکه هم به باقی کشورهای آسیایی صادر میشود. مقصد بخشی از نفت و گازی که از این تنگه میگذرد مشخص نیست بنا بر این جمع اعداد به بیست میلیون بشکه نمیرسد.
آیا ایران می تواند تنگه هرمز را ببندد؟ آیا تاکنون تجربه بستن تنگه هرمز را داشته است؟
رویداد ۲۴ می گوید که بستن تنگه هرمز برای مدت طولانی امکانپذیر نیست. با این حال، حتی انسداد کوتاهمدت این تنگه میتواند خطرات جدی برای بازارهای جهانی و امنیت بینالمللی به همراه داشته باشد. هر کشوری که قصد بستن تنگه هرمز را داشته باشد، در واقع با نیروهای دریایی آمریکا و اروپا که در این منطقه حضور دارند، اعلان جنگ کرده است. مقاومت در برابر نیروی دریایی آمریکا بهتنهایی دشوار و تقریباً غیرممکن به نظر میرسد.
با این وجود، اگر تنگه هرمز قرار باشد مسدود شود، احتمالاً این اقدام با استفاده از هزاران مین دریایی، پهپادهای انتحاری، قایقهای تندرو، و سلاحهای مشابه انجام خواهد شد. غرق کردن کشتیها در این تنگه نیز یکی از روشهایی است که میتواند عبور و مرور را مختل کند؛ تجربهای که در جریان جنگ ایران و عراق نیز رخ داد، اما با مداخله نیروی دریایی آمریکا و بکسل کردن کشتیهای غرقشده، این تلاشها بینتیجه ماند. هرچند بستن کامل تنگه هرمز دشوار است، اما ایجاد ناامنی در این مسیر میتواند به طور قابلتوجهی بر حملونقل دریایی و در نتیجه بر بازارهای جهانی اثر بگذارد.
جیمز متیس، وزیر دفاع آمریکا بین سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۳، در دوران مسئولیت خود از برنامهای برای مینزدایی در تنگه هرمز رونمایی کرد. بر اساس این برنامه، وزارت دفاع آمریکا به این نتیجه رسیده بود که تهدیدات احتمالی علیه کشتیرانی در این منطقه عمدتاً از طریق مینهای دریایی صورت خواهد گرفت. از همین رو، برنامهریزیهایی برای مقابله با این سناریوها انجام شده است.
وینسنت لومر، تحلیلگر انرژی که برای شبکه “داب انرژی” مینویسد، معتقد است که در میان تحلیلگران آمریکایی درباره مدت زمان بسته ماندن تنگه هرمز اختلافنظر وجود دارد. برخی تحلیلگران خوشبین معتقدند که هیچ کشوری در منطقه قادر نیست بیش از سه روز تنگه هرمز را بسته نگه دارد، در حالی که دیگران بر این باورند که در صورت انسداد، بازگشایی کامل این تنگه و بازگشت به جریان ترافیک معمول ممکن است تا سه ماه زمان ببرد.
اگر تنگه هرمز تنها برای چند روز به روی ترافیک تجاری بسته میشود، تأثیر آن بر عرضه جهانی نفت نسبتا کم خواهد بود، اما کاملا ممکن است که در نتیجه چنین اتفاقی قیمت نفت تا صد دلار در هر بشکه و حتی بیشتر هم صعود کند، با این حال به محض باز شدن تنگه قیمت نفت به همان رقم قبلی باز خواهد گشت.
اگر تنگه هرمز برای مدتی طولانی، مثلا برای یک ماه و نیم بسته شود، و بعد از آن ترافیک به وضعیت قبلی برگردد، بازارهای نفتی در کوتاه مدت نمیتوانند کاهش عرضه را جبران کنند و قیمت نفت به شکل قابل ملاحظه ای افزایش پیدا خواهد کرد. اما بعد از باز شدن تنگه، به دلیل افزایش عرضه قیمت دوباره کاهش پیدا میکند یا این که بخشی از نفت تولید شده به ذخایر استراتژیک خارج از منطقه منتقل میشود.
در صورت بسته شدن طولانی مدت تنگه هرمز، برداشت از ذخایر استراتژیک نفت روی دریا یا در انبارها افزایش پیدا خواهد کرد و این مساله به ذخایر نفت فشار بیشتری وارد خواهد کرد. کشورهای عضو آژانس بینالمللی انرژی میتوانند در ماه اول توقف عبور کشتیها از تنگه هرمز، تا ۱۴ میلیون بشکه در روز نفت خام از ذخایر خود آزاد کنند. در ماه دوم، این رقم به زیر ۱۳ میلیون بشکه خواهد رسید و فشار بیشتری به بازارها و همین طور به ذخایر نفت خام وارد خواهد کرد و البته قیمت نفت هم افزایش قابل ملاحظهای را تجربه خواهد کرد. یک مرکز مطالعات استراتژیک سعودی به نام مرکز ملک عبدالله معتقد است در صورت بروز چنین وضعیتی قمیت نفت میتواند تا ۳۰۰ دلار در هر بشکه افزایش پیدا کند.
اگر آن طور که بدبینترین تحلیل گران تصور میکنند، تنگه هرمز برای مدت سه ماه بسته شود، و در جریان یک رویارویی نظامی تمام عیار، زیرساختهای تولید نفت در سر تا سر خلیج فارس با آسیب جدی رو به رو شود، قیمت نفت افزایش پیدا میکند و تا زمانی که رکود اقتصادی بعدی رخ ندهد، کاهش نخواهد یافت. آسیب به تاسیسات تولید نفت میتواند اختلال جدی و طولانی مدت در تولید، ذخیره و صادرات نفت ایجاد کند که به سرعت قابل جبران نخواهد بود.