وبلاگ > پورمحبی، فرزین

نهی از منکری که سوزان روشنی را خاموش کرد!

نمونه‌اش تذکرات شدیدالحنی که به خانم آوازه‌خوانی بنام سوزان روشن از سوی عالم و آدم و از آنسوی آب  به پوشش مورددار ایشان در کنسرتش داده شد. بله؛ عزیزان دلسوز مسئول؛ مردم به شکل خودجوش(نه از آن خودجوش‌هایی که شما شورش را درآورده‌اید) کارشان را بلدند آنهم چه جور، خیلی بهتر و قاطع‌تر از گشت ارشاد و پلیس امنیت اخلاقی زورگو! اگر مردم را به حال خودشان بگذارید و اینهمه با شعر صدف و شکلات و شعارهای صد من یه غاز و عقاید دراماتیک، انگولک نکنید آنها نه تنها به «امر به معروف و نهی از منکر» اعتقاد قلبی دارند بلکه برای‌شان، نه بعد فاصله ، نه عمق فاجعه و نه قد و قواره طرف مقابل مطرح است! یعنی پاش بیفتد به یک سلبریتی در آمریکا هم؛ رحم نمی‌کنند و او را قضاوت که سهل است رسوای دو عالمش می‌کنند. البته به بشرطها و شروطها که چوب تو آستین مردم نکنید و آنها را سر لج و لجبازی نیندازید! این لجبازی هم حرف بنده نیست و فرمایش مولانا در فیه مافیه است که می‌فرمایند: «چندان که زن را امر کنی پنهان شو، او را دغدغه خود را نمودن بیشتر شود و خلق را از نهان شدن او، رغبت به آن زن بیشتر شود.»  

آخر کی می‌خواهید بفهمید کار و بار سران در امور عرفی و اعتقادی نه پند و اندرز دادن است نه ارشاد و هدایت ، نه دخالت مستقیم و غیرمستقیم؛ نه ارزیابی و نظارت و تذکر و جریمه! در ضمن؛ سر جد و آبادتان؛ کار فرهنگی را هم با آن رسانه میلی‌ و برنامه‌های دم دستی و کلی مراکز فرهنگی دیمی، ول کنید.     

آخر کدام حکومت و دولتی را دیدید که تا این حد نگران چادر و چارقچور ملتی باشد؟ که تازه آنهم در زمان‌های خاص(همچون انتخابات) مشمول تخفیف و حراج فصلی مجازات می‌شود!

آخر چرا با تفرقه‌افکنی مردم را به جان هم میندازید و تاکسی، اماکن کسب و کار و سازمان‌ها را بخاطر ورود و خروج یک بی‌حجاب مستحق پرداخت غرامت می‌کنید؟

چرا فقط مشکل‌تان مو شده؟ به این مو قسم تاریخ بخاطر این نگاه‌تان به مو خواهد خندید و برای جریمه کردن‌های بی‌سر وته‌تان و ایضا به حال‌تان خواهد گریست؟

می‌گویید نه؟ اصلا می‌دانید چرا فیلم‌های دهه شصتی شده‌اند پرفروش‌ترین کمدی‌ها؟ چون مملو از این اعتقادات نخ نمای شمایند که حالا فقط می‌توان به آنها خندید! خداوکیلی عارتان نمی‌شود از اینهمه تمسخر افکارتان که روزی با کمال جدیت پیگری می‌شدند؟ از جریمه نوار کاست و ویدئو بگیر تا پرتاب ماهواره به زمین! پس لطفا با کمی دوراندیشی لااقل از این پس، خودتان را سوژه خنده فیلم‌های دهه‌های بعد نکنید و برای یکبار هم که شده عبرت بگیرید و دنده عقب بگیرید!        

لابد مسئولین دلسوز می‌پرسند: با این حساب، بعد از دلسوزی وظیفه ما چیست؟ هر چند طرح این سوال بعد از نیم قرن سعی و خطا و تجربه شکست‌های بسیار در امور آسیب‌های اجتماعی و فرهنگی و سایر موارد پر سوز گداز کمی دیر است اما ما به امید اینکه این بار گوش‌ شنوایی باشد؛ مواردی را گوشزد و آویزه گوش‌ می‌کنیم.

عزیزان مسئول که البته می‌دانیم دغدغه اصلی و گزینه روی میزتان، حفظ میز است نه مبارزه با فسق و فجور و موارد جیز.(چون اگر جز این بود وضع و حال فعلی ما قطعا این نبود.) اما باری به هر جهت ما جهت نگاه‌مان را مثبت می‌کنیم و فرض را بر آن می‌گیریم که فسادزدایی شما، کیک و از روی ریا نیست و بر همین اساس و به قول «گل‌آقا» می‌رویم سراغ چند کلمه حرف حساب.

قبل از هر چیز باید مرد عمل بود. بله می‌دانیم کار سختی است و به شما حق می‌دهیم که حرف مفت و مفتی حرف زدن بمراتب راحت‌تر است اما چه خوشتان بیاید و چه نیاید نابرده رنج گنج میسر نمی‌شود. پس با همین فرمان و با آموزش گام به گام برای محو فساد با ما باشید:

  گام اول …

  کمی دندان روی جگر بگذارید و دست از سخنرانی‌های پرشور و احساسی و شعارهای حماسی بردارید و برای مردم مثنوی هفتاد من، پند نخوانید. این فکر اشتباه را از سرتان بیرون کنید که هر چه صدای‌تان بلندتر و کلام‌تان آتشین‌تر باشد تاثیرش بیشتر است و شما را متعصب‌تر و معتقدتر قلمداد خواهند کرد. شما باید این عزم‌ و جهدتان را برای جاهای دیگر نگهدارید و با این نوع از تخلیه‌های انرژی وجدان‌تان را آسوده نکنید.  

گام دوم …

 دغدغه‌تان ‌فقط و فقط تامین رفاه و امنیت باشد نه ظاهرسازی. اگر امام اول‌تان حضرت علی(ع) است او حرف آخرش این بود که فقر و ایمان با هم نسبت معکوس دارد اگر مدرک‌تان از آن خریدنی‌ها و سهیمه‌ای‌ است و نمی‌دانید نسبت معکوس چیست خلاصه‌اش این می‌شود: مردم اگر دست‌شان تنگ باشد، ولنگ و بازتر می‌شوند! هر قدر هم برای‌شان آیه و قسم بخوانید که نباید فلان کار را بکنند و برای دنیا و آخرتشان بد است نمی‌فهند که نمی‌فهمند. شکم گرسنه دین و ایمان نمی‌شناسد.   

گام سوم…  

وقتی اوضاع مردم را روبراه کردید زمینه را برای ازدواجی که در حال انقراض است فراهم می‌شود و شما هم تا می‌توانید لیلی به لالای این حرکت بگذارید و به وصلتِ  غیرسفید جوانان با تامین مسکن و کار کمک کنید! حواس‌تان باشد زمانی می‌خواستید نسل یوز ایرانی را از انقراض نجات دهید، حالا نسل خود ایرانیان در حال انقراض است پس دیر بجنبید این مهد شیران می‌شود سرای سالمندان پیران!  بحران جمعیت و افزایش طلاق و کاهش ازدواج و…  همه معلول‌اند علتش را درمان کنید! با تشویق زایمان بیشتر به جز اینکه گاو مردم را دوقلو بزایانید چیز دیگری عایدتان نمی‌شود

گام چهارم …

وقتی گام سوم را خوب برداشتید خانواده ها شکل می‌گیرند و این کانون‌های گرم همه جا می‌نشنینند و فساد را نقره داغ می‌کنند. جایی هم که خانواده نشسته یللی تللی درجا خفه می‌شود و نمی‌گذارد کسی از حد و حدودش پا فراتر بگذارد. و …. بالاخره جامعه می‌شود همانی که شما مثلا می‌خواستید. سراسرپر از عفاف و حجاب. یادتان باشد خانواده اگر جفت و جور باشد از صد تا گشت ارشاد بیشتر دلواپس حرکات و سکنات فرزندانش است. مصیبت از زمانی شروع شده که کانون خانواده‌ها سرد شده!

حالا با این راهنمایی رایگان برید و ببینم چه می‌کنید ای مسئولین دلسوز همیشه عشق پند و هدایت و شور و شعار  …                            

                                           

منبع خبر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا